امام خامنه ای مد ظله العالی
 
 
پنج شنبه 20 تير 1392برچسب:زن,حدیث, :: 15:51 ::  نويسنده : امیرحسین

احادیثی درباره زن

امام صادق عليه السلام :

أَكثَرُ الخَيرِ فِى النِّساءِ؛
بيشترين خير و بركت در زنان است.
من لايحضره الفقيه، ج3، ص385، ح4352

----------------------------------------------

رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
اَلمَرأَةُ الصّالِحَةُ أَحَدُ الكاسِبَينِ؛
زن شايسته يكى از دو عامل پيشرفت خانواده است.
بحارالأنوار، ج103، ص238، ح39

----------------------------------------------

رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
وَنِساءٌ كاسياتٌ عارياتٌ مُميلاتٌ مائِلاتٌ رُؤُوسُهُنَّ كَأَسنِمَةِ البُختِ المائِلَةِ لايَدخُلنَ الجَنَّةَ وَلايَجِدنَ ريحَها وَإنَّ رِيحَها لَيُوجَدُ مِن مَسيرَةِ كَذا وَكَذا؛
(در آينده) زنانى پيدا مى شوند كه در عين پوشيدگى برهنه اند (لباس هاى بدن نما و جوراب هاى نازك مى پوشند) هوسباز و دلفريب مى باشند، موهاى خود را طورى آرايش مى كنند كه مانند كوهان شتر جلوه مى كند. اينان داخل بهشت نمى شوند و حتى بوى آن را استشمام نمى كنند، با اين كه بوى بهشت از راه بسيار دور شنيده مى شود.
صحيح مسلم، ج3، ص1680، ح2128

----------------------------------------------
رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
إِنَّ خَيرَ نِسائِكُمُ الوَلُودُ الوَدُودُ لعَفيفَةُ، العَزيزَةُ فى أَهلِهَا، الذَّليلَةُ مَعَ بَعلِهَا، المُتَبَرِّجَةُ مَعَ زَوجِها، الحِصانُ عَلى غَيرِهِ الَّتى تَسمَعُ قَولَهُ وَتُطيعُ أَمرَهُ... ؛
بهترين زنانتان، آن زن زايا، بسيار مهربان و پاكدامن است كه براى شوهرش خودآرايى مى كند و از غير او خود را محفوظ نگه مى دارد، حرف شوهرش را مى شنود و فرمان او را اطاعت مى كند... .
كافى، ج5، ص324، ح1

----------------------------------------------
امام باقر عليه السلام :
لا شَفيعَ لِلمَرأَةِ أَنجَحُ عِندَ رَبِّها مِن رِضا زَوجِها؛
هيچ شفيعى براى زن نزد پروردگارش نجات بخش تر از رضايت شوهرش نيست.
خصال، ص 588

----------------------------------------------

امام على عليه السلام :
صيانَةُ المَرأَةِ أَنعَمُ لِحالِها وَأَدوَمُ لِجَمالِها؛
محفوظ بودن و پاكدامنى براى سلامتى زن مفيدتر است و زيبايى او را بادوام تر مى كند.
غررالحكم، ج4، ص200، ح5820

----------------------------------------------

رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
إنَّ اللّه تَبارَكَ وَتَعالى عَلَى الناثِ أَرأَفُ مِنهُ عَلَى الذُّكُورِ وَما مِن رَجُلٍ يُدخِلُ فَرحَةً عَلَى امرَأَةٍ بَينَهُ وَبَينَها حُرمَةٌ إِلاّ فَرَّحَهُ اللّه تَعالى يَومَ القيامَةِ؛
خداى بزرگ، به زنان مهربان تر از مردان است و هيچ مردى، زنى از محارم خود را خوشحال نمى كند، مگر آن كه خداوند متعال او را در قيامت شاد مى كند.
كافى، ج6، ص6، ح7

----------------------------------------------

امام على عليه السلام :
وَلاتُمَلِّكِ المَرأَةَ أَمرَها ما جاوَزَ نَفسَها فَإِنَّ المَرأَةَ رَيحانَةٌ وَلَيسَت بِقَهرَمانَةٍ... ؛
كارى كه در توان زن نيست به او مسپار زيرا او چون گُلى است (ظريف و آسيب پذير) نه قهرمان و كار فرما.
نهج البلاغه، نامه 31

----------------------------------------------

رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
اَلحَياءُ حَسَنٌ وَلكِن فِى النِّساءِ أَحسَنُ؛
حيا خوب است ولى براى زنان خوب تر است.
نهج الفصاحه، ح 2006

----------------------------------------------

رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
أَيُّمَا امرَأَةٍ ماتَت وَزَوجُها عَنها راضٍ دَخَلَتِ الجَنَّةَ؛
هر زنى، از دنيا برود و شوهرش از او راضى باشد، به بهشت مى رود.
نهج الفصاحه، ح 1022

----------------------------------------------

رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
اِستَوصُوا بِالنِّساءِ خَيرا؛
يكديگر را به رفتار نيك با زنان سفارش كنيد.
بحارالأنوار، ج33، ص628، ح744

----------------------------------------------

رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
عِفُّوا تَعِفُّ نِساؤُكُم؛
پاكدامن باشيد تا زنانتان پاكدامن باشند.
نهج الفصاحه، ح 1089

---------------------------------------------

رسول اكرم صلى الله عليه و آله :

اِذا حَمَلَتِ المَرأَةُ كانَت بِمَنزِلَةِ الصّائِمِ القائِمِ المُجاهِدِ بِنَفسِهِ وَ مالِهِ فى سَبيلِ اللّه  ، فَاِذا وَضَعَت كانَ لَها مِنَ الأَجرِ ما لا تَدرى ما هُوَ لِعِظَمِهِ، فَاِذا اَرضَعَت كانَ لَها بِكُلِّ مَصَّةٍ كَعِدلِ عِتقِ مُحَرَّرٍ مِن وُلدِ اِسماعيلَ ، فَاِذا فَرَغَت مِن رَضاعِهِ ضَرَبَ مَلَكٌ عَلى جَنبِها وَ قالَ : اِستَأنِفِى العَمَلَ، فَقَد غُفِرَ لَكِ ؛
هنگامى كه زن باردار مى شود ، همانند روزه دارِ شب زنده دار و مجاهدى است كه با جان و مالش در راه خدا جهاد مى كند و هنگامى كه فارق شود ، پاداشى دارد كه نمى دانى عظمت آن چه قدر است و هنگامى كه شير بدهد ، در هر بار مكيدن ، پاداش آزاد كردن يكى از فرزندان اسماعيل عليه السلام براى اوست و آن گاه كه شيردادن تمام شود ، فرشته اى بر پهلوى او مى زند و مى گويد : «عمل را از نو آغاز كن كه بى ترديد ، آمرزيده شدى» .
امالى صدوق، ص 496، ح 678

----------------------------------------------

رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
حَسِّنوا أَخلاقَكُم وَالطُفوا بِجيرانِكُم وَأكرِموا نِساءَ كُم تَدخُلُوا الجَنَّةَ بِغَيرِ حِسابٍ؛
اخلاق خود را نيكو كنيد و با همسايگان خود مهربان باشيد و زنان خود را گرامى بداريد تا بى حساب وارد بهشت شويد.
التوحيد، ص 127

---------------------------------------------

رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
اَعظَمُ النِّساءِ بَرَكَةً اَيسَرُهُنَّ صَداقا ؛
با بركت ترين زنان، كم مهريّه ترين آنان است.
السنن الكبرى، ج 7، ص 235

----------------------------------------------

رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
اَلحَياءُ عَشَرَةُ أَجزاءٍ فَتِسعَةٌ فِى النِّساءِ وَواحِدٌ فِى الرِّجالِ؛
حيا ده جز دارد، نه جزء آن در زنان است و يك جزء در مردان.
كنزالعمال، ج3، ص121، ح5769

----------------------------------------------

امام على عليه السلام :
جِهادُ المَرأَةِ حُسنُ التَّبَعُّلِ؛
جهاد زن خوب شوهردارى كردن است.
خصال، ص 620

----------------------------------------------

پيامبر صلى‏ی الله‏ عليه‏ و‏آله :
اَطْعِمُوا الْمَرأَةَ فى شَهْرِها الَّذى تَلِدُ فيهِ التَّمْرَ فَاِنَّ وَلَدَها يَكونُ حَليما نَقيّا ؛
به زن، در ماهى كه زايمان كرده ، خرما بدهيد ، چرا كه فرزند او بردبار و پاك مى‏شود.
مكارم الأخلاق ، ص 169

----------------------------------------------

پيامبر صلى‏ی الله‏ عليه ‏و‏آله :
ما مِن اِمْرَاَةٍ حامِلَةٍ اَكَلَتِ الْبِطِّيخَ اِلاّ يَكونُ مَولودُها حَسَنَ الْوَجْهِ وَ الْخُلُقِ ؛
هيچ زن باردارى نيست كه خربزه بخورد ، مگر اين كه فرزندش زيبا و خوش اخلاق مى‏گردد .
طب النبي صلى‏ی الله‏ عليه‏ و‏آله ، ص 10

---------------------------------------------

پيامبر صلى‏ی الله‏ عليه‏ و‏آله :
اَلْعَدْلُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى الاُْمَراءِ اَحْسَنُ، وَ السَّخاءُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى الاَْغْنياءِ اَحْسَنُ، اَلْوَرَعُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى الْعُلَماءِ اَحْسَنُ، اَلصَّبْرُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى الْفُقَراءِ اَحْسَنُ، اَلتَّوبَةُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى الشَّبابِ اَحْسَنُ، اَلْحَياءُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى النِّساءِ اَحْسَنُ؛
عدالت نيكو است اما از دولتمردان نيكوتر، سخاوت نيكو است اما از ثروتمندان نيكوتر؛ تقوا نيكو است اما از علما نيكوتر؛ صبر نيكو است اما از فقرا نيكوتر، توبه نيكو است اما از جوانان نيكوتر و حيا نيكو است اما از زنان نيكوتر.



پنج شنبه 20 تير 1392برچسب:رمضان,دعا, :: 15:47 ::  نويسنده : امیرحسین

در رابطه با اهمیت روزه روایت ها وارد شده است و بسیار بر آن اصرار شده خوب مگر این تشنگی و گرسنگی چه اهمیتی دارد که در قرآن و فرمایشات پیامبر اکرم و ائمه معصومین تا به این حد سفارش شده در پس این پرده و رنج روزه چه پنهان است؟
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود :روزه سپر آتش است 1و نیز فرمودند :
روزه دار تا آن زمان که غیبت مسلمانی را نمی کند در حال عبادت است ، هر چند که در بسترش خوابیده باشد.2

و در حدیث قدسی آمده
روزه برای من است و من به آن جزا میدهم و برای روزه دار دو شادی است ، هنگامی که افطار می کند ، و هنگامی که پروردگار عزوجل خویش را ملاقات می کند. قسم به کسی که نفس محمد صلی الله علیه و آله در دست اوست دهان بدبوی روزه دار در نزد خداوند معطر تر از عطر مشک است.3
امام موسی کاظم علیه السلام فرمود :

اگر روزه دارید قبل از ظهر بخوابید زیرا که خدای تبارک و تعالی ،‌روزه دار را به هنگام خواب اطعام می کند و می نوشاند.4

برخی از بزرگان گفته اند :
اگر روزه هدفی جز ارتقاء از پستی های نفس حیوانی به اوج روحانیت ملکوتی نداشت انسان را از این فضل و بزرگی کفایت می کرد. در حالی که روزه سپری از آتش جهنم است . زیرا که روزه ،‌آتش شهوت و غضب را که آتش درون انسان در دنیا بوده و منشاء آتش اخروی می باشد را خاموش می کند. و به همین جهت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در حدیث فوق فرمودند : تا زمانی که غیبت مسلمان را نکند، در عبادت است. به خاطر این که غیبت خوردن گوشت مرده است .5 پس نوعی خوردن و اکل می باشد که به واسطه آن بدن قوی می گردد.

و با وجود اینکه همه عبادات از آن خداست ، ‌خداوند فرموده که : روزه از برای من است. به همانگونه که زمین از آن خداست ،‌ولی خداوند ،‌کعبه را نیز اختصاصا برای خود می داند. سر این مطلب دو نکته است:

نکته اول : همه عبادات ،‌در نظر گاه مردم است ولی روزه از آنجا که فقط ترک کردن و خود نگهداری است و در آن عمل نیست که به مشاهده دیگری در آید و نیتی درونی می باشد بدین جهت جز خداوند بر آن آگاه نیست.

نکته دوم : شهوات که ابزار شیطانند ، با خوردن و آشامیدن قوت می یابند و چون روزه ،‌خودداری از خوردن و آشامیدن است، پس در حقیقت روزه قهر دشمنی با دشمن، شیطان و شهوات می باشد. به همین منظور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:

شیطان در رگهای فرزندان آدم به مانند خون جریان می یابد . پس مجاری آن را به وسیله گرسنگی سد کنید.6
شهوات مرتع و چراگاه شیطان است . و دیگر ، ‌بوی بد دهان است که در نزد خداوند مطبوع تر و خوشبوتر از بوی مشک می باشد.

روزه سپر آتش است .پس چون یکی از شما روزه دار بود ،‌دشنام ندهد و ازسر جهل سخن نگوید و آن هنگامی که کسی باوی به نزاع برخاست یا به او ناسزا گفت بگوید که روزه ام .

برای آنکه روزه و بدبویی دهان به دنبال آن ،‌سبب پاکی روح است که نزد خداوند می باشد ، زیرا که آنچه در نزد انسان است بدن و جسم انسانی است نه روح او و خدای تبارک و تعالی در این آیه به آن اشاره فرموده است:

آنچه نزد شماست همه نابود خواهد شد، آنچه نزد خداست باقی می ماند.7
مرتبه پاکی روح کجا و پاکی و خوشبویی مشک؟! زیرا که پاکی روح ، روحانی و عقلی و معنوی است ، و خوشبویی مشک جسمانی و حسی و صوری می باشد.
در باره مراتب روزه، ‌ابو حامد غزالی ، مطالبی را بیان می کند که خلاصه آن این است :
بدان برای روزه سه درجه است : روزه عموم ،‌ روزه خصوص و روزه خصوص خصوص.
1- اما روزه عموم – نگهداری شکم و فرج از شهوات است .
2- اما روزه خصوص نگهداشتن گوش و چشم و زبان و دست و پا و سایر جوارح از گناه است ،‌که شش مطلب کامل می گردد:
اول : پوشاندن چشم و نگه داشتن آن از افتادن به نگاهی که گناه یا مکروه است ، ‌بلکه هر چه قلب را مشغول می دارد و از ذکر خدای متعال منحرف می کند . رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
نگاه تیری مسموم از تیرهای ابلیس است ،‌پس کسی که نگاه را از ترس خدا ترک نماید ،‌ خداوند به ایمانی عطا می کند که حلاوت و شیرینیش را در قلبش می یابد.
و نیز فرمود :
پنج چیز روزه دار را افطار می دهند ، ‌دروغ ، غیبت ، سخن چینی ، سوگند دروغ، و نگاه از روی شهوت.9
دوم: حفظ زبان از سخن بیهوده و دروغ و غیبت و سخن چینی و فحش و ستم و خصومت و ریاکاری .
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود
روزه سپر آتش است. پس چون یکی از شما روزه دار بود، ‌دشنام ندهد و از سر جهل سخن نگوید و آن هنگامی که کسی با وی به نزاع برخاست یا به او ناسزا گفت بگوید که روزه ام.10
شهوات ابزار شیطانند ، با خوردن و آشامیدن قوت می یابند و چون روزه ،‌خودداری از خوردن و آشامیدن است ، پس در حقیقت روزه قهر دشمنی با شیطان و شهوات می باشد.
سوم: بازداشتن گوش از استماع محرمات. چون هر چه که سخن حرام باشد، گوش دادن آن نیز حرام است ،‌ خدای متعال می فرماید: شنوندگان دروغ و خورندگان مال حرام .11
و پیامبر اکرم فرمودند : غیبت کننده و شنونده هر دو شریک در گناهند.12

تغذیه در روزه داری
چهارم : نگاه داشتن بقیه اعضاء بدن از بدی ها و نگاه داشتن شکم از خوردن غذای شبهه ناک به وقت افطار. زیرا که روزه از حلال (بازداشتن خود از حلال) و افطار با حرام ، معنای صحیحی ندارد. مانند این می‌باشد که قصری به پا شود و فورا منهدم شود یا دارویی جهت معالجه خورده شود و بلافاصله سمّ مهلک بنوشد. چون محرمات ، سمومی هستند که دین را هلاک می کنند ،‌و روزه داروی انسان است . و دارو با سم ، ‌نفعی در بر ندارد. پیامبر فرمود: چه بسیار روزه داری که برایش بهره ای از روزه داری غیر از گرسنگی و عطش نیست.
پنجم : در وقت افطار ، ‌در خوردن زیاده روی نکند و شکم را پر نکند زیرا که هیچ ظرفی در نزد خداوند،‌ مغضوب تر از شکم پر – حتی از حلال –نیست . چگونه می شود که فردی روزه داشته باشد ، ‌با دشمن خدا (شیطان) مبارزه کند و با هوای نفس ستیزه کرده ، ‌تقوای الهی را نگه دارد و تا شب، ‌خود را از شهوات نگه داشته، ‌پس از افطار، آن را تهییج نماید و رغبت نفس را بیشتر سازد و آن را از لذات انباشته گرداند؟ و البته بهتر و برتر آن است که نفس را در خوردن از عادت همیشگی برحذر داشته و یا اینکه روزه دار غذای همیشگی خود را بخورد و از پرخوری پرهیز نماید
ششم : قلب روزه دار بعد از افطار ، ‌مابین امید و ترس ، ‌مضطرب و نگران باشد، چون نمی داند که آیا روزه اش قبول شده است ،‌که از مقربین باشد ، یا اینکه رد شده و مورد خشم الهی قرار گرفته است؟
و اما دنباله سخن ابوحامد غزالی :

3- روزه خصوص خصوص: روزه قلب از توجه داشتن به پستی ها و افطار دنیایی و دور نگه داشتن آن از غیر خدا می باشد. افطار این روزه ،‌به فکر در باره دیگر مسائل دین و آخرت و آن مسائلی از دنیاست که نقص برای دین دارد زیرا که این چنین تعلق دنیوی ، توشه آخرت است



پنج شنبه 20 تير 1392برچسب:صلوات, :: 15:45 ::  نويسنده : امیرحسین

حدیث «اللّهمّ صلّ علی فاطمة و أبیها ...» از کدام معصوم (علیهم السلام) است؟ می‌گویند سندی ندارد و بسیار علیه این صلوات ضد تبلیغ می‌شود!
اگر چه صلوات‌های متعددی از معصومین(علیهم السلام) برای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و سایر معصومین نقل شده است، اما دلیل و لزومی ندارد که حتماً هر صلواتی نقل از یک معصوم باشد.
ذکر «اللّهمّ صلّ علی فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها [و السّرّ المستودع فیها] بعدد ما أحاط به علمك» نیز از مرحوم شیخ انصاری نقل شده است که البته نظر به توفیقات ایشان در زیارت حضرت مهدی(عج) بعید نمی‌دانند که آموزه‌ی ایشان باشد.
اما مهم است که با مفهوم «صلوات» بیشتر آشنا شویم تا بدانیم که به هیچ وجه ضرورت ندارد که ذکر صلوات حتماً از معصوم و برای معصوم باشد. انسان نه تنها می‌تواند برای زنده‌ها یا اموات صلواتی بر محمّد و آل محمّد بفرستد، بلکه حتی می‌تواند صلواتی برای پدر و مادر یا هر کسی که بخواهد بفرستد. مثلاً بگوید: «اللهم صل علی ابی – یا امّی»، چنان چه بارها در حق آنان دعاهای دیگر می‌نماید.
الف - صلوات، درود و رحمت الهی است. در قرآن کریم هم فرموده که خدا و ملائک برای نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) صلوات می‌فرستند، پس شما هم بفرستید:
«إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ یصَلُّونَ عَلَى النَّبِی یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا» (الأحزاب، 56)
ترجمه: خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود مى‏فرستند اى كسانى كه ایمان آورده‏اید بر او درود فرستید و به فرمانش بخوبى گردن نهید.
و هم می‌فرماید خدا و ملائکه به همه مۆمنین و شما صلوات می‌فرستند:
«هُوَ الَّذِی یصَلِّی عَلَیكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ لِیخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُۆْمِنِینَ رَحِیمًا * تَحِیتُهُمْ یوْمَ یلْقَوْنَهُ سَلَامٌ وَأَعَدَّ لَهُمْ أَجْرًا كَرِیمًا» (الأحزاب، 43 و 44)
ترجمه: اوست كسى كه با فرشتگان خود بر شما درود مى‏فرستد تا شما را از تاریكی‌ها به سوى روشنایى برآورد و به مۆمنان همواره مهربان است * درودشان روزى كه دیدارش كنند سلام خواهد بود و براى آنان پاداشى نیكو آماده كرده است.
«الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیهِ رَاجِعونَ * أُولَئِكَ عَلَیهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ» (البقره، 156 و 157)
صلوات نقل شده از مرحوم شیخ طوسی (ره) نیز بر همین قواعد بیان شده استوار است و از سنخ صلوات بر محمّد و آل محمّد است و تقاضای درود و رحمت شده است و نه نور هدایت، چرا که خود ایشان مانند سایر معصومین (علیهم السلام) همان نور هدایتی (صلواتی) هستند که خداوند متعال برای خروج مۆمنین از ظلمات به نور فرستاده است. درود و تحیّت الهی از جنس کلام و لفظ نیست، بلکه فعل اوست
ترجمه: [همان] كسانى كه چون مصیبتى به آنان برسد مى‏گویند ما از آن خدا هستیم و به سوى او باز مى‏گردیم * بر ایشان درودها و رحمتى از پروردگارشان [باد] و راه‏یافتگان [هم] خود ایشانند.
ب - «آیت الله جوادی آملی: صلواتی را كه خدا و فرشتگان بر پیامبر می‌فرستند بر مۆمنان نیز می‌فرستند! ‏مۆمن، به جایی می‌رسد كه خدای سبحان و فرشتگان بر او صلوات می‌فرستند! در ‏سوره احزاب هر دو مسئله بازگو شده است، یعنی هم صلوات خدا و ملائكه بر پیامبر و ‏هم صلوات خدا و فرشتگان بر مۆمنان.‏»
صلوات نور هدایت است. لذا در مورد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نفرمود که خدا و ملائکه بر او صلوات می‌فرستند تا «لِیخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ» ایشان را از ظلمت به نور هدایت نماید، چون خود ایشان همان «نور هدایت» هستند، لذا فرمود بر ایشان صلوات (درود و رحمت) می‌فرستند و شما نیز بفرستید و کاملاً در سِلم و سلامت، تسلیم او باشید (صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیمًا)، اما در مورد دیگران فرمود که صلوات (نور هدایت) می‌فرستد تا آنان را از ظلمات به نور هدایت نماید. لذا می‌فرماید آنان که به وقت مصیبت خود را نباخته و می‌گویند که ما از خدا هستیم و به سوی او بر می‌گردیم، یعنی وابستگی به این از دست رفته نداشته و نداریم که با مصیبتش (اصابت بلا) خود گم‌کرده و متزلزل گردیم، شامل همان نور هدایت شده و می‌شوند.
ذکر «اللّهمّ صلّ علی فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها [و السّرّ المستودع فیها] بعدد ما أحاط به علمك» نیز از مرحوم شیخ انصاری نقل شده است که البته نظر به توفیقات ایشان در زیارت حضرت مهدی (عج) بعید نمی‌دانند که آموزه‌ی ایشان باشد
پ – پس انسان (مۆمن) می‌تواند برای هر کسی از خداوند منّان طلب درود، رحمت و نور هدایت (صلوات) نماید، چنان چه در کلام وحی آموزش داده شده است که چون حضرت ابراهیم (علیهم السلام) خود، فرزندان و والدین و همگان را دعا کنیم:
«رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاَةِ وَ مِن ذُرِّیتِی رَبَّنَا وَ تَقَبَّلْ دُعَاء * رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَ لِوَالِدَی وَ لِلْمُۆْمِنِینَ یوْمَ یقُومُ الْحِسَاب» (إبراهیم، 40 و 41)
ترجمه: پروردگارا مرا برپا دارنده‌ی نماز قرار ده و از فرزندان من نیز، پروردگارا و دعاى مرا بپذیر، پروردگارا روزى كه حساب برپا مى‏شود بر من و پدر و مادرم و بر مۆمنان ببخشاى.
این دعا می‌تواند درخواست مغفرت، گشایش، قبولی طاعات و عبادت باشد و یا درخواست درود، رحمت و نور هدایت (صلوات) باشد و الزامی ندارد که حتماً از معصومی نقل شده باشد.
ت – صلوات نقل شده از مرحوم شیخ طوسی (ره) نیز بر همین قواعد بیان شده استوار است و از سنخ صلوات بر محمّد و آل محمّد است و تقاضای درود و رحمت شده است و نه نور هدایت، چرا که خود ایشان مانند سایر معصومین (علیهم السلام) همان نور هدایتی (صلواتی) هستند که خداوند متعال برای خروج مۆمنین از ظلمات به نور فرستاده است. درود و تحیّت الهی از جنس کلام و لفظ نیست، بلکه فعل اوست.
البته صلوات‌های دیگری برای حضرت فاطمه (علیها السلام) به نقل از معصومین (علیهم السلام) وجود دارد که از جمله آنها صلوات حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) می‌باشد که در «مفاتیح الجنان – صلوات بر حج طاهره» آمده است.



پنج شنبه 20 تير 1392برچسب:صلوات, :: 15:45 ::  نويسنده : امیرحسین

آیت الله هادوی تهرانی با اشاره به جایگاه دعا نزد اهل بیت(ع) و تأکید بر اینکه بیان مطالب خرافی و اطلاعات نادرست از آفات مجالس دعا هستند، برخی عوامل تأثیرگذار در اجابت دعا و دلیل اینکه بعضی امور بدون دعا محقق نمی‌شوند را تشریح کرد .

آیت الله مهدی هادوی تهرانی مدرس عالی درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم در مورد نقش دعا در آرامش بخشی انسان گفت: اگر انسان با وجود قادر حکیم و عالم رحیم ارتباط پیدا کند به صورت طبیعی آرامش دارد چون احساس می‌کند تحت حمایت یک قدرت لایزال قرار گرفته است، دعا در واقع ارتباطی است که بنده با خدا برقرار می‌کند.

وی افزود: خدا دائم بر همه امور بندگان احاطه دارد و چیزی نیست از زندگی بنده که از خدا مخفی بماند که نیاز به گفتن بنده باشد اما این ارتباط باعث توجه بنده به خدا خواهد شد، وقتی شخص دعا می‌کند به خدا توجه پیدا می‌کند که این توجه قابلیتی را ایجاد می‌کند تا فیض الهی که لایزال و لامتناهی است متوجه این شخص شود و این شخص ظرفیت این فیض را می‌یابد.

دلیل اینکه برخی امور بدون دعا محقق نمی‌شوند

ایشان با اشاره به آیه "ادعونی استجب لکم" تأکید کرد: از ما خواسته شده که دعا کنیم اگر دعا کردیم خداوند جزای آن دعا را تعیین کرده است "استجب لکم" یعنی اجابت می‌کنم برای شما. اگر بدون دعا برخی از امور تحقق پیدا نمی‌کند به این دلیل است که ظرفیتی که باید برای این امور وجود داشته باشد بدون دعا تحقق نمی‌یابد. وقتی دعا حاصل می‌شود آن ظرفیت فراهم می‌شود
البته این انسان هنگامی اعتماد به نفس می‌یابد که خود را بنده مطیع خدا ببیند اگر در مسیر گناه و غفلت گام بر دارد سعی می‌کند با عذرخواهی نچه گذشته را جبران و توبه کند برای همین نتیجه اعتماد به نفس در فرهنگ اسلامی دوری از گناه و توجه بیشتر به وظایف است و نتیجه مجموعه این امور رامشی است که انسان مؤمن پیدا می‌کند که با هیچ چیز دیگری قابل مقایسه نیست، این رامش و اطمینان نفس، مؤمن را مثل کوه در مقابل مشکلات زندگی استوار قرار می‌دهد

آیت الله هادوی تهرانی افزود: البته میزان تأثیر دعا و اینکه انسان احساس آرامش پیدا کند تابع معرفتی است که انسان نسبت به خدا دارد؛ هرچه معرفت انسان نسبت به خدا بیشتر باشد دعای او تأثیر بیشتری خواهد داشت. ضمن اینکه توجه در دعا و اینکه شخص متوجه باشد که با چه کسی سخن می‌گوید در تحقق دعا مؤثر خواهد بود.

وی در مورد نقش دعا در ارتقای اعتماد به نفس انسان گفت: اعتماد به نفس در فرهنگ اسلامی با سایر فرهنگ‌ها متفاوت است. اعتماد به نفس در سایر فرهنگ‌ها تأکید بر شخصیت فرد است اما اعتماد به نفس اسلامی توکل و اعتماد به خداست.

ایشان تأکید کردند: البته این انسان هنگامی اعتماد به نفس می‌یابد که خود را بنده مطیع خدا ببیند اگر در مسیر گناه و غفلت گام بر دارد سعی می‌کند با عذرخواهی آنچه گذشته را جبران و توبه کند برای همین نتیجه اعتماد به نفس در فرهنگ اسلامی دوری از گناه و توجه بیشتر به وظایف است و نتیجه مجموعه این امور آرامشی است که انسان مؤمن پیدا می‌کند که با هیچ چیز دیگری قابل مقایسه نیست، این آرامش و اطمینان نفس، مؤمن را مثل کوه در مقابل مشکلات زندگی استوار قرار می‌دهد.

تأثیر صلوات بر اجابت دعا

وی در مورد جایگاه دعا در نزد اهل بیت(ع) گفت: در فرهنگ اهل بیت (ع) به طبع قرآن راجع به دعا مطالب گوناگونی بیان شده است. دعا امری است از ناحیه خدا که اجابت آن را ضمانت فرموده است. در فرهنگ اهل بیت(ع) یک سری اموری که می‌تواند به استجابت دعا کمک کند مطرح شده که یکی از آن‌ها تأکید بر دعای جمعی است.

در فرهنگ اهل بیت(ع) بر دعا به یکدیگر تأکید شده است. همچنین در روایات وارد شده است وقتی از خدا دو چیز بخواهید که یکی از آن‌ها حتماً اجابت می‌شود دعای دیگری نیز مستجاب خواهد شد. یکی از دعاهایی که حتماً اجابت می‌شود "صلوات" بر پیامبر و اهل بیت است که خودش دعا است. به همین دلیل تأکید کردند که دعای خود را همراه با صلوات بیان کنید تا خداوند به آن کرم و لطف خودش آن دعای دیگر را نیز بپذیرد.

وی تأکید کرد: البته دعا آدابی دارد که در روایات به آن اشاره شده است و شخص باید توجه داشته باشد که با چه کسی سخن می‌گوید و چه خواسته‌ای از خدا می‌طلبد و خواسته‌اش بر خلاف خواسته الهی و در مسیر گمراهی و جهالت نباشد.

مدرس عالی حوزه علمیه قم افزود: یکی از مجموعه‌های مهم معارف اهل بیت(ع) ادعیه‌ای است که از این بزرگواران به جا مانده است که باید به فرازها توجه داشته و معرفت به کیفیت دعا را در خود ارتقا بخشیم. همین‌طور صحیفه سجادیه که مجموعه معارفی است که به تعبیر امام خمینی(ره) قرآن صاعد است و مفاهیم بلند معرفتی را در خود گنجانده است.

تأکید بر شیوه دعا کردن اهل بیت(ع)

وی تصریح کرد: در روایات وارد شده که قسمت اول "سوره حمد" که ارتباط ما با خدا را بیان می‌کند بعد از حمدالهی، ما کار خود را به خدا می‌سپاریم "ایاک نعبد و ایاک النستعین" در روایت وارد شده که وقتی عبد به این قسمت از سوره حمد می‌رسد خداوند خطاب به ملائکه می‌فرماید بنده من هرچه می‌خواهد به او بدهید و ادامه سوره دعا برای خود عبد است که "اهداناالصراط المستقیم" این دعا دعایی است که اجابت می‌شود
زمان دعا بسیار اهمیت دارد؛ با اینکه دعا اختصاص به زمان خاصی ندارد اما در بعضی زمان‌ها دعا اثرات ویژه‌ای دارد که دعا در شب یکی از آن زمان‌هاست که امر به نماز شب و آن تعبیری که در مورد "مقام محمود" در قرآن آمده است نشان می‌دهد که دعای در شب تأثیراتی دارد که شاید در روز آن تأثیر را نداشته باشد

معارف اهل بیت در حوزه دعا تنها مختص به روایاتی که به صورت مستقل به مبحث دعا پرداخته، نیست بلکه خود شیوه دعا کردن اهل بیت شیوه‌ای است که باید با آن انس پیدا کنیم و این شیوه بالاترین و عمیق‌ترین مفاهیم را در بر دارد.

وی تأکید کرد: مجالس دعا مجلس ذکر است و مجلس ذکر مجلس فکر هم هست جایی است که باید معرفت و دانش انسان نسبت به حقایق دینی افزایش پیدا کند. مجالس دعا باید با حضور عالمان دینی همراه باشد عالمانی که فهم درست و معرفت عمیق نسبت به حقایق دین دارند تا بتوانند این حقایق را برای اشخاص بیان کنند و شایسته است در مجلس دعا ارتقای معرفتی پیدا کنیم که به دنبال آن آثار دعا افزایش پیدا کند.

برخی عوامل تأثیرگذار در اجابت دعا

وی به برخی از آسیب‌های مجالس دعا اشاره کرد و گفت: یکی از آفات مجالس دعا بیان مطالب خرافی و اطلاعات نادرست است. اگر این دعاها با سنت و آدابی همراه شود که این سنت و آداب مورد قبول اهل بیت(ع) نباشد اینجاست که دعا از مسیر اصلی خود منحرف شده است. جامعه ایران یک جامعه دینی است و گاهی این علاقه به دین مورد سوء استفاده برخی افراد سودجو قرار می‌گیرد که برای دست‌یابی به مطامع شخصی خود از احساسات و عواطف پاک مردم سوء استفاده می‌کنند و آگاهی و توجه مردم به این مسئله باعث می‌شود هم از آثار و فواید دعا بهره بیشتری ببرند و هم از آسیب‌ها در امان بمانند. زمان دعا بسیار اهمیت دارد؛ با اینکه دعا اختصاص به زمان خاصی ندارد اما در بعضی زمان‌ها دعا اثرات ویژه‌ای دارد که دعا در شب یکی از آن زمان‌هاست که امر به نماز شب و آن تعبیری که در مورد "مقام محمود" در قرآن آمده است نشان می‌دهد که دعای در شب تأثیراتی دارد که شاید در روز آن تأثیر را نداشته باشد.

شاید علتش این است که شب به تعبیر قرآن فرصتی است برای آرامش، آن آرامش زمینه ارتباط معنوی را تقویت می‌کند به همین دلیل دعای در شب، سحرخیزی و شب زنده داری در رشد معنوی بسیار مؤثر است. علاوه بر آن ماه مبارک رمضان زمان بسیار ارزشمندی است که در آن ضیافت و مهمانی الهی برپا است. همه انسان‌ها در همه لحظات زندگی مهمان خدا هستند اما برخی در ماه مبارک رمضان به صورت خاص دعوت شدند که از دعا نباید در این زمان غافل بود.



پنج شنبه 20 تير 1392برچسب:رمضان,دعا, :: 15:43 ::  نويسنده : امیرحسین

دعاى روز اوّل:

 

اَللّـهُمَّ اجْعَلْ صِیامى فیهِ صِیامَ الصّآئِمینَ، وَقِیامى فیهِ قیامَ

خدایا قرار ده روزه ام را در این ماه روزه روزه داران واقعى و شب زنده داریم را نیز همانند

 

الْقآئِمینَ، وَنَبِّهْنى فیهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغافِلینَ، وَهَبْ لى جُرْمى فیهِ یا اِلـهَ

شب زنده داران و بیدارم کن در آن از خواب بیخبران و جنایتم را بر من ببخش اى معبود

 

الْعالَمینَ، وَاعْفُ عَنّى یا عافِیاً عَنِ الْمُجْرِمینَ

جهانیان و درگذر از من اى درگذرنده از جنایتکاران

 

روز دوم:

 

اَللّـهُمَّ قَرِّبْنى فیهِ اِلى مَرْضاتِکَ، وَجَنِّبْنى فیهِ مِنْ سَخَطِکَ وَنَقِماتِکَ، وَوَفِّقْنى فیهِ لِقِرآئِةِ

خدایا نزدیکم کن در این ماه بسوى موجبات خشنودیت و دورم ساز در آن از خشم و عذابت و موفقم دار در این روز بخواندن آیات

 

ایاتِکَ، بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ

قرآنیت به رحمت خود اى مهربانترین مهربانان

 

روز سوم:

 

اَللّـهُمَّ ارْزُقْنى فیهِ الذِّهْنَ وَالتَّنْبیهَ، وَباعِدْنى فیهِ مِنَ السَّفاهَةِ وَالتَّمْویهِ، وَاجْعَلْ لى نَصیباً

خدایا روزیم کن در این ماه تیزهوشى و بیدارى و دورم گردان در آن از بى خردى و اشتباه کارى و مقرّر فرما برایم بهره اى

 

مِنْ کُلِّ خَیْر تُنْزِلُ فیهِ، بِجُودِکَ یا اَجْوَدَ الاَْجْوَدینَ

از هر خیرى که در آن نازل گردانى بجود و کرمت اى باجودترین جودمندان

 

روز چهارم:

 

اَللّـهُمَّ قَوِّنى فیهِ عَلى اِقامَةِ اَمْرِکَ، وَاَذِقْنى فیهِ حَلاوَةَ ذِکْرِکَ، وَاَوْزِعْنى فیهِ

خدایا نیرو ده مرا در این ماه براى برپا داشتن فرمان و دستورت و بچشان به من شیرینى ذکرت و به من یاد ده در این ماه

 

لاَِدآءِ شُکْرِکَ بِکَرَمِکَ، وَاحْفَظْنى فیهِ بِحِفْظِکَ وَسَتْرِکَ، یا اَبْصَرَ

طرز بجا آوردن سپاسگزارى خود را به بزرگواریت و نگاهم دار در آن به نگهدارى و محافظت خود اى بیناترین

 

النّاظِرینَ

بینایان

 

روز پنجم:

 

اَللّـهُمَّ اجْعَلْنى فیهِ مِنَ الْمُسْتَغْفِرینَ، وَاجْعَلْنى فیهِ

خدایا قرارم ده در این ماه از آمرزش خواهان و قرارم ده در آن

 

مِنْ عِبادِکَ الصّالِحینَ اْلقانِتینَ، وَاجْعَلنى فیهِ مِنْ اَوْلِیآئِکَ الْمُقَرَّبینَ،

از بندگان شایسته فرمانبردارت و بگردانم در این روز از اولیاى مقرب درگاهت

 

بِرَأْفَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ

به مهرت اى مهربانترین مهربانان

 

روز ششم:

 

اَللّـهُمَّ لا تَخْذُلْنى فیهِ لِتَعَرُّضِ

خدایا در این ماه به خاطر دست زدن به نافرمانیت

 

مَعْصِیَتِکَ، وَلاتَضْرِبْنى بِسِیاطِ نَقِمَتِکَ، وَزَحْزِحْنى فیهِ مِنْ مُوجِباتِ

خوارم مساز و تازیانه هاى عذابت را بر من مزن و از موجبات خشمت

 

سَخَطِکَ، بِمَنِّکَ وَاَیادیکَ، یا مُنْتَهى رَغْبَةِ الرّاغِبینَ

بدان نعمت بخشى و الطافى که نسبت به بندگان دارى دورم بدار اى آخرین حد اشتیاق مشتاقان

 

روز هفتم:

 

اَللّـهُمَّ اَعِنّى فیهِ عَلى صِیامِهِ وَقِیامِهِ، وَجَنِّبْنى فیهِ مِنْ هَفَواتِهِ وَ اثامِهِ، وَارْزُقْنى فیهِ

خدایا یاریم کن در این ماه بر روزه و شب زنده داریش و دورم بدار در آن از لغزشها و گناهانش و روزیم کن در آن

 

ذِکْرَکَ بِدَوامِهِ، بِتَوْفیقِکَ یا هادِىَ الْمُضِلّینَ

ذکر خود را بطور دوام و یکسره به توفیق خود اى راهنماى گمراهان

 

روز هشتم:

 

اَللّـهُمَّ ارْزُقْنى فیهِ رَحْمَةَ الاَْیْتامِ، وَاِطْعامَ الطَّعامِ، وَاِفْشآءَ السَّلامِ، وَصُحْبَةَ الْکِرامِ، بِطَوْلِکَ

خدایا روزیم گردان در این ماه مهرورزى نسبت به یتیمان و خوراندن طعام و به آشکار کردن سلام و هم نشینى با کریمان به فضل و کرمت

 

یا مَلْجَاَ الاْمِلینَ

اى پناه آرزومندان

 

روز نهم:

 

اَللّـهُمَّ اجْعَلْ لى فیهِ نَصیباً مِنْ رَحْمَتِکَ

خدایا قرار ده برایم در این روز بهره اى از رحمت

 

الْواسِعَةِ، وَاهْدِنى فیهِ لِبَراهینِکَ السّاطِعَةِ، وَخُذْ بِناصِیَتى اِلى مَرْضاتِکَ

وسیعت و راهنماییم کن در این ماه بسوى دلیلهاى درخشانت و مرا بسوى موجبات خشنودى

 

الْجامِعَةِ، بِمَحَبَّتِکَ یا اَمَلَ الْمُشْتاقینَ

همه جانبه ات سوق ده به حق محبتت اى آرزوى مشتاقان

 

روز دهم:

 

اَللّـهُمَّ اجْعَلْنى فیهِ مِنَ

خدایا قرارم ده در این ماه از

 

الْمُتَوَکِّلینَ عَلَیْکَ، وَاجْعَلْنى فیهِ مِنَ الْفآئِزینَ لَدَیْکَ، وَاجْعَلْنى فیهِ مِنَ

توکل کنندگان بر خودت و بگردانم در آن از سعادتمندان درگاهت و قرارم ده در آن از

 

الْمُقَرَّبینَ اِلَیْکَ، بِاِحْسانِکَ یا غایَةَ الطّالِبینَ

مقربان پیشگاهت به حق احسانت اى هدف نهایى جویندگان

 

روز یازدهم:

 

اَللّـهُمَّ حَبِّبْ اِلَىَّ فیهِ الاِْحْسانَ، وَکَرِّهْ اِلَىَّ فیهِ الْفُسُوقَ وَالْعِصْیانَ، وَحَرِّمْ عَلَىَّ فیهِ

خدایا دوست گردان نزد من در این ماه احسان و نیکى را و ناخوش دار در پیش من در این روز فسق و نافرمانى و گناه را و حرام گردان در این روز بر من

 

السَّخَطَ وَالنّیرانَ، بِعَوْنِکَ یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ

خشم کیفربار و آتش (سوزان) را به کمک خودت اى فریادرس فریادخواهان

 

روز دوازدهم:

 

اَللّـهُمَّ زَیِّنّى فیهِ بِالسَّتْرِ وَالْعَفافِ، وَاسْتُرْنى فیهِ بِلِباسِ الْقُنُوعِ وَالْکَفافِ، وَاحْمِلْنى

خدایا در این ماه مرا به زیور پوشش از گناه و پاکدامنى بیاراى و جامه قناعت و اکتفاى به مقدار حاجت را به برم کن و وادارم کن

 

فیهِ عَلَى الْعَدْلِ وَالاِْنْصافِ، وَ امِنّى فیهِ مِنْ کُلِّ ما اَخافُ، بِعِصْمَتِکَ یا

در این روز به عدالت و انصاف و ایمنیم بخش در آن از هر چه که از آن مى ترسم به نگهدارى خودت اى

 

عِصْمَةَ الْخآئِفینَ

نگهدارنده ترسندگان

 

روز سیزدهم:

 

أَللّهُمَّ طَهِّرْنِى فیهِ مِنَ الدَّنَسِ وَالاَْقْذارِ،

خدایا پاکم کن در این ماه از چرکى و کثافات

 

وَصَبِّرْنى فیهِ عَلى کائناتِ الاْقْدارِ، وَوَفِّقْنى فیهِ لِلتُّقى وَ صُحْبَةِ الاَْبْرارِ،

و شکیبایم کن بر مقدراتى که خواهد شد و موفقم دار در این ماه به پرهیزکارى و هم نشینى با نیکان

 

بِعَوْنِکَ یا قُرَّةَ عَیْنِ الْمَساکین.

به کمک خودت اى روشنایى دیده مسکینان

 

روزچهاردهم:

 

اَللّهُمَّ لا تُؤاخِذْنى فیهِ بِالْعَثَراتِ، وَأَقْلِنِى فیهِ مِنَ الْخَطایا وَالْهَفَواتِ، وَلا تَجْعَلْنى فیهِ غَرَضاً

خدایا مگیر مرا در این ماه به لغزشها و بازم دار در آن از خطاها و لغزشها و قرارم مده در این روز هدف

 

لِلْبَلایا وَالاْفاتِ، بِعِزَّتِکَ یا عِزَّ الْمُسْلِمینَ

بلاها و آفات به عزتت اى عزت بخش مسلمانان

 

روز پانزدهم:

 

اَللّـهُمَّ ارْزُقْنى فیهِ طاعَةَ الْخاشِعینَ، وَاشْرَحْ فیهِ صَدْرى بِاِنابَةِ الْمُخْبِتینَ، بِاَمانِکَ یا اَمانَ

 

خدایا فرمانبردارى فروتنان را در این ماه روزى من گردان و بگشا سینه ام را براى بازگشتن بسویت همانند بازگشتن خاشعان به امان بخشیت اى امان بخش

 

الْخآئِفینَ

ترسناکان

 

روز شانزدهم:

 

اَللّـهُمَّ وَفِّقْنى فیهِ لِمُوافَقَةِ الاَْبْرارِ، وَجَنِّبْنى فیهِ

خدایا موفقم دار در این ماه به همراهى کردن با نیکان و دورم دار در آن از

 

مُرافَقَةَ الاَْشْرارِ، وَآوِنى فیهِ بِرَحْمَتِکَ اِلى دارِالْقَـرارِ، بِاِلـهِیَّتِکَ یا اِلـهَ

رفاقت با اشرار و جایم ده در آن بوسیله رحمت خود به خانه قرار و آرامش به معبودیّت خود اى معبود

 

الْعالَمینَ

جهانیان

 

روز هفدهم:

 

اَللّـهُمَّ اهْدِنى فیهِ لِصالِحِ الاَْعْمالِ، وَاقْضِ لى فیهِ

خدایا راهنماییم کن در آن به کارهاى شایسته و برآور در آن

 

الْحَوآئِجَ وَالاْمالَ، یا مَنْ لا یَحْتاجُ اِلَى التَّفْسیرِ وَالسُّؤالِ، یا عالِماً بِما

حاجات و آرزوهاى مرا اى کسى که نیازى به شرح حال و درخواست ندارى اى دانا و آگاه

 

فى صُدُورِ الْعالَمینَ، [صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِهِ الطّاهِرینِ].(1)

بدانچه در دل مردم جهانیان است درود فرست بر محمّد و آل پاکش

 

روز هیجدهم:

 

اَللّـهُمَّ نَبِّهْنى فیهِ لِبَرَکاتِ اَسْحارِهِ، وَنَوِّرْفیهِ قَلْبى بِضِیآءِ اَنْوارِهِ، وَخُذْ

خدایا آگاهم ساز در این ماه از برکات سحرهاى آن و نورانى کن در آن دلم را به پرتو انوار آن و بگمار

 

بِکُلِّ اَعْضآئى اِلَى اتِّباعِ اثارِهِ، بِنُورِکَ یا مُنَوِّرَ قُلـُوبِ الْعارِفینَ

تمام اعضا و جوارحم را به پیروى کردن آثارش به نور خود اى روشنى دهنده دلهاى عارفان

 

روز نوزدهم:

 

اَللّـهُمَّ وَفِّرْ فیهِ حَظّى مِنْ بَرَکاتِهِ، وَسَهِّلْ سَبیلى اِلى خَیْراتِهِ، وَلا

خدایا سرشار کن در این ماه بهره ام را از برکات آن و هموار ساز راهم را به سوى خیرات آن

 

تَحْرِمْنى قَبُولَ حَسَناتِهِ، یا هادِیاً اِلَى الْحَقِّ الْمُبینِ

و محرومم مساز از پذیرفتن حسناتش اى راهنماى بسوى حقیقت آشکار

 

روز بیستم:

 

اَللّـهُمَّ افْتَحْ لى فیهِ اَبْوابَ الْجِنانِ، وَاَغْلِقْ عَنّى فیهِ اَبْوابَ النّیرانِ، وَوَفِّقْنى فیهِ

خدایا بگشا در این ماه برویم درهاى بهشت را و ببند برویم در آن درهاى دوزخ را و موفقم دار

 

لِتِلاوَةِ الْقُرْآنِ، یا مُنْزِلَ السَّکینَةِ فى قُلُوبِ الْمُؤْمِنینَ

به تلاوت قرآن اى فرو فرستنده آرامش در دلهاى مؤمنان

 

روزبیست و یکم:

 

اَللّـهُمَّ اجْعَلْ لى فیهِ اِلى مَرْضاتِکَ دَلیلاً، وَلا تَجْعَلْ لِلشَّیْطانِ فیهِ عَلَىَّ

خدایا برایم در این ماه دلیلى به موجبات خشنودى خود مقرّر فرما و راهى براى تسلط شیطان بر من باقى مگذار

 

سَبیلاً، وَاجْعَلِ الْجَنَّةَ لى مَنْزِلاً وَمَقیلاً، یا قاضِىَ حَوآئِـجِ الطّالِبینَ

و بهشت را منزل و آسایشگاهم قرار ده اى برآرنده حاجات جویندگان

 

روز بیست و دوم:

 

اَللّـهُمَّ افْتَحْ لى فیهِ اَبْوابَ فَضْلِکَ، وَاَنْزِلْ عَلَىَّ فیهِ

خدایا باز کن برویم در این ماه درهاى فضلت را و برکاتت را در آن بر من نازل

 

بَرَکاتِکَ، وَوَفِّقْنى فیهِ لِمُوجِباتِ مَرْضاتِکَ، وَاَسْکِنّى فیهِ بُحْبُوحاتِ

فرما و موفقم دار در آن به موجبات خشنودیت و مسکنم ده در آن وسطهاى

 

جَنّاتِکَ، یا مُجیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرّینَ

بهشتت اى اجابت کننده دعاى درماندگان

 

روز بیست و سوم:

 

اَللّـهُمَّ اغْسِلْنى فیهِ مِنَ الذُّنُوبِ، وَطَهِّرْنى فیهِ مِنَ الْعُیُوبِ، وَامْتَحِنْ قَلْبى فیهِ بِتَقْوَى

خدایا شستشویم ده در این ماه از گناهان و پاکم کن در آن از عیبها و آزمایش کن در آن دلم را به پرهیزکارى

 

الْقُلُوبِ، یا مُقیلَ عَثَراتِ الْمُذْنِبینَ

دلها اى نادیده گیرنده لغزشهاى گنهکاران

 

روز بیست و چهارم:

 

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ فیهِ

خدایا از تو خواهم در این ماه

 

ما یُرْضیکَ، وَاَعُوذُ بِکَ مِمّا یُؤْذیکَ، وَاَسْئَلُکَ التَّوْفیقَ فیهِ لاَِنْ اُطیعَکَ

آنچه تو را خشنود سازد و پناه برم به تو از آنچه تو را بیازارد و از تو خواهم در آن توفیق براى این که پیرویت کنم

 

وَلا اَعْصِیَکَ، یا جَوادَ السّآئِلینَ

و نافرمانیت نکنم اى بخشنده به خواستاران

 

روز بیست و پنجم:

 

اَللّـهُمَّ اجْعَلْنى فیهِ مُحِبَّاً

خدایا قرارم ده در این ماه دوستدار

 

لاَِوْلِیآئِکَ، وَمُعادِیاً لاَِعْدآئِکَ، مُسْتَنّاً بِسُنَّةِ خاتَمِ اَنْبِیآئِکَ، یا عاصِمَ

دوستانت و دشمن دارنده دشمنانت و پیرو راه و روش خاتم پیمبرانت اى نگهدارنده

 

قُلُوبِ النَّبِیّینَ

دلهاى پیمبران

 

روز بیست و ششم:

 

اَللّـهُمَّ اجْعَلْ سَعْیى فیهِ مَشْکُوراً، وَذَنْبى

خدایا قرار ده کوششم را در این ماه مورد سپاس و تقدیر و گناهم را

 

فیهِ مَغْفُوراً، وَعَمَلى فیهِ مَقْبُولاً، وَعَیْبى فیهِ مَسْتُوراً، یا اَسْمَعَ السّامِعینَ

در آن آمرزیده و عملم را در آن پذیرفته و عیبم را در آن پوشید اى شنواترین شنوایان

 

روز بیست و هفتم:

 

اَللّـهُمَّ ارْزُقْنى فیهِ فَضْلَ لَیْلَةِ الْقَدْرِ، وَصَیِّرْ اُمُورى فیهِ مِنَ

خدایا فضیلت شب قدر را در این ماه روزیم گردان و بگردان کارهایم را در آن از

 

الْعُسْرِ اِلَى الْیُسْرِ، وَاقْبَلْ مَعاذیرى، وَحُطَّ عَنِّى الذَّنْبَ(2) وَالْوِزْرَ، یا رَؤُفاً

سختى به آسانى و عذرهایم را بپذیر و وزر و گناهم را بریز اى مهربان

 

بِعِبادِهِ الصّالِحینَ

به بندگان شایسته ات

 

روز بیست و هشتم:

 

اَللّـهُمَّ وَفِّرْ حَظّى فیهِ مِنَ النَّوافِلِ،

خدایا سرشار کن بهره ام را در این ماه از انجام مستحبات و نوافل

 

وَاَکْرِمْنى فیهِ بِاِحْضارِ الْمَسآئِلِ، وَقَرِّبْ فیهِ وَسیلَتى اِلَیْکَ مِنْ بَیْنِ

و گرامیم دار به یاد داشتن مسائل و نزدیک گردان در آن وسیله ام را بسویت از میان سایر

 

الْوَسآئِلِ، یا مَنْ لا یَشْغَلُهُ اِلْحـاحُ الْمُلِحّینَ

وسایل اى که سرگرمش نکند سماجت سماجت کنندگان

 

روز بیست و نهم:

 

اَللّـهُمَّ غَشِّنى فیهِ بِالرَّحْمَةِ، وَارْزُقْنى فیهِ التَّوْفیقَ وَالْعِصْمَةَ، وَطَهِّرْ قَلْبى مِنْ غَیاهِبِ

خدایا فراگیر مرا در این ماه به مهر خود و روزیم کن در آن به توفیق و خودنگهدارى و پاک کن دلم را از تیرگیهاى

 

التُّهَمَةِ، یا رَحیماً بِعِبادِهِ الْمُؤْمِنینَ

تهمت اى مهربان نسبت به بندگان مؤمن خود

 

روز سى ام:

 

اَللّـهُمَّ اجْعَلْ صِیامى فیهِ

خدایا چنان کن روزه ام را در این ماه

 

بِالشُّکْرِ وَالْقَبُولِ، عَلى ما تَرْضاهُ وَیَرْضاهُ الرَّسُولُ، مُحْکَمَةً فُرُوعُهُ

که مورد قدردانى و پذیرش بوده و بر طبق خشنودى تو و خشنودى رسولت باشد و محکم باشد فروع آن

 

بِالاُْصُولِ،بِحَقِّ سَیِّدِنا مُحَمَّد وَ آلِهِ الطّاهِرینَ، وَالْحَمْدُ للهِِ رَبِّ الْعالَمیـنَ.

بوسیله اصول به حق آقاى ما محمّد و آل پاکش و ستایش خاص پروردگار جهانیان است.

 

1. همان مدرک، صفحه 214-220; همچنین در بلدالامین، صفحه 219، دعاها همراه با ذکر ثواب ها آمده است.



روایت اول:

(امام پنجم مى فرماید: چون چشم رسول خد (صلى الله علیه و آله و سلم ) به ماه رمضان مى افتاد رو به قبله مى كرد و مى فرمود: خدایا آن را نو كن بر ما، به امنیت و ایمان و تندرستى و مسلمانى و عافیت و سراپا، و روزى فراوان، و دفع بیمارى و تلاوت قرآن، و كمك بر نماز و روزه، خدایا ما را براى ماه رمضان سالم دار، و آن را براى ما سلامت دار، و از ما دریافت كن تا ماه رمضان بگذرد ما را آمرزیده باشى .

سپس رو به مردم مى كرد و مى فرمود: اى گروه مردم مسلمان ، چون ماه نو رمضان برآید شیاطین متمرد دربند شوند، و درهاى آسمان و درهاى بهشت و درهاى رحمت گشوده گردند، و درهاى دوزخ بسته شوند، و دعا مستجاب گردد. و براى خداى عزوجل نزد هر افطارى آزادشدگانى باشند كه آنها را از دوزخ آزاد كند، و هر شب منادى فریاد زند: آیا درخواست كننده اى هست ؟ آیا آمرزش جویى هست ؟ خدایا بر هر خرج كننده اى عوض بده ، و به هر امساك كننده اى تلف بده، تا چون هلال شوال بر آید، فریاد شود به مؤمنان: كه فردا براى جایزه هاى خود حاضر باشید، كه فردا روز جایزه است ، سپس امام پنجم فرمود: هان بدان خدایى كه جانم به دست او است این جایزه پول طلا و نقره نیست .)(1)

روایت دوم

و از امام باقر (علیه السلام ) روایت كرده كه فرمود:

((به راستى براى خداى تبارك و تعالى فرشتگانى است موكل به روزه داران كه هر روز ماه رمضان تا پایان براى آنها آمرزش جویند، و هنگام افطار روزه داران را ندا زنند: كه مژده گیرید بندگان خدا، اندكى گرسنه شدید و به زودى بسیار سیر شوید، مبارك باشید و مبارك كنید، تا شب آخر ماه رمضان به آنها ندا كنند: مژده گیرید بندگان خدا، به تحقیق خدا گناهان شما را آمرزید و توبه شما را پذیرفت ، نظر كنید كه در آینده چگونه خواهید بود.))(2)


رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود:كسى كه ماه رمضان را از روى ایمان و امید پاداش الهى روزه بگیرد خداوند گناه گذشته اش را بیامرزد، و كسى كه شب قدر از روى ایمان و امید پاداش الهى نماز بخواند خداوند گناه گذشته اش را بیامرزد
روایت سوم

و در روایت دیگرى از امام هشتم از پدرانش (علیه السلام ) از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت كرده كه فرمود:

((رسول خدا فرمود: ماه رمضان ماه بزرگى است خدا حسنات را در آن دو چندان كند، و سیئات را در آن محو كند، و درجات را بالا برد، هر كه در این ماه صدقه اى دهد او را بیامرزد، و هر كه در آن به مملوكان خود احسان كند خدایش بیامرزد، و هر كه خوش خلقى كند خدایش بیامرزد، و هر كه صله رحم كند خدایش بیامرزد.

سپس فرمود: براستى این ماه شما چون ماه‌هاى دیگر نیست ، براستى چون به شما رو كند با بركت و رحمت آید و چون از نزد شما برود با آمرزش ‍ گناهان برود، این ماهى است كه حسنات در آن دو چندان است ، و اعمال خیر در آن قبول است ، هر كه در این ماه براى خدا عزوجل دو ركعت نماز نافله بخواند، خدا او را بیامرزد، سپس فرمود: بدبخت حقیقى كسى است كه این ماه را طى كند و گناهانش آمرزیده نشود، اینجا است كه زیان كار است ، و خوش كرداران به جوایز پروردگار كریم كامیاب گردند.))(3)
روایت چهارم

و نیز از امام صادق (علیه السلام ) از پدرانش (علیه السلام ) از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت كرده كه فرمود:
رمضان آمد و عین رمضانید شما

((شعبان ماه من است و رمضان ماه خداى عزوجل ، هر كس روزى از ماه مرا روزه بگیرد شفیع او در روز قیامت خواهم بود، و كسى كه دو روز از ماه مرا روزه بگیرد گناه گذشته اش آمرزیده شود، و كسى كه سه روز ماه مرا روزه بگیرد، به او گفته شود: كار را از سر گیر (و گذشته ات آمرزیده شد) و كسى كه ماه رمضان را روزه گیرد و عورت و زبان خود را نگهدارد، و آزارش را از مردم باز دارد، خداوند گناه گذشته و آینده اش را بیامرزد و از آتش دوزخ آزادش ‍ كند و در خانه ماندنى (بهشت ) فرود آرد، و شفاعت او را به شماره ریگهاى بیابان نسبت به گناهكاران از اهل توحید بپذیرد.))(4)
روایت پنجم

و از كتاب امامى طوسى از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت شده كه فرمود:

((كسى كه ماه رمضان را از روى ایمان و امید پاداش الهى روزه بگیرد خداوند گناه گذشته اش را بیامرزد، و كسى كه شب قدر از روى ایمان و امید پاداش الهى نماز بخواند خداوند گناه گذشته اش را بیامرزد.))(5
روایت ششم

و در همان كتاب از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت كرده كه به جابر بن عبدالله انصارى فرمود:

((اى جابر این ماه رمضان است . كسى كه روزش را روزه بگیرد و بخشى از شب آن را به حال نماز و قیام بگذراند، و شكم و عورت خود را نگهدارد، و زبان خود را نگهدارد از گناهان خود بیرون رود، همانگونه كه از ماه (رمضان ) بیرون رود.

جابر عرض كرد: این چه حدیث خوبى است !

فرمود: اى جابر! و این شرطها هم چه شرطهاى سختى است !؟))(6
روایت هفتم

و در حدیث دیگرى است كه فرمود:

((ماه رمضان ماهى است كه خداوند روزه اش را بر شما واجب كرده، هر كس آن ماه را از روى ایمان و امید به رحمت حق روزه بگیرد از گناهان خود بیرون رود همانند روزى كه مادر از او زائیده .))(7
روایت هشتم

و نیز از امام صادق (علیه السلام ) روایت شده كه فرمود:

((كسى كه در ماه رمضان آمرزیده نشود تا سال آینده آمرزیده نشود، مگر آنكه در عرفه حاضر شود. (و عرفه را درك كند.)))(8)



پنج شنبه 20 تير 1392برچسب:نماز,رمضان, :: 15:40 ::  نويسنده : امیرحسین

نماز شب اول ماه مبارك رمضان چهار ركعت در هر ركعت بعد از حمد پانزده مرتبه توحيد

نماز شب دوم ماه مبارك رمضان چهار ركعت در هر ركعت بعد از حمد بيست مرتبه انا انزلناه

نماز شب سوم ماه مبارك رمضان ده ركعت در هر ركعت حمد و پنجاه مرتبه توحيد

نماز شب چهارم ماه مبارك رمضان هشت ركعت در هر ركعت حمد و بيست مرتبه انا انزلناه

نماز شب پنجم ماه مبارك رمضان دو ركعت در هر ركعت حمد و پنجاه مرتبه توحيد بعد از سلام صد مرتبه صلوات

نماز شب ششم ماه مبارك رمضان چهار ركعت در هر ركعت حمد و سوره و تبارك الذي بيده المك

نماز شب هفتم ماه مبارك رمضان چهار ركعت در هر ركعت حمد و سيزده مرتبه انا انزلناه

نماز شب هشتم ماه مبارك رمضان دو ركعت در هر ركعت حمد و ده مرتبه توحيد و بعد از سلام هزار مرتبه سبحان الله

نماز شب نهم ماه مبارك رمضان شش ركعت ميان نماز شام و خفتن در هر ركعت حمد و هفت مرتبه آيه الكرسي و بعد از اتمام پنجاه مرتبه صلوات

نماز شب دهم ماه مبارك رمضان بيست ركعت در هر ركعت حمد و سي مرتبه توحيد

نماز شب يازدهم ماه مبارك رمضان دو ركعت در هر ركعت حمد و بيست مرتبه انا اعطيناك الكوثر

نماز شب دوازدهم ماه مبارك رمضان هشت ركعت در هر ركعت حمد و سي مرتبه انا انزلناه

نماز شب سيزدهم ماه مبارك رمضان چهار ركعت در هر ركعت حمد و بيست و پنج مرتبه توحيد

نماز شب چهاردهم ماه مبارك رمضان شش ركعت در هر ركعت حمد و سي مرتبه اذازلزلت

نماز شب پانزدهم ماه مبارك رمضان چهار ركعت در دو ركعت اول بعد از حمد صد مرتبه توحيد و در دو ركعت ديگر پنجاه مرتبه توحيد

نماز شب شانزدهم ماه مبارك رمضان دوازده ركعت در هر ركعت حمد و دوازده مرتبه الهيكم التكاثر

نماز شب هفدهم ماه مبارك رمضان دو ركعت درركعت اول حمد وهر سوره كه خواهد ودر ركعت دوم حمد وصد مرتبه توحيد وبعد از سلام صد مرتبه لااله الا الله

نماز شب هيجدهم ماه مبارك رمضان چهار ركعت در هر ركعت حمد وبيست وپنج مرتبه انا اعطيناك الكوثر

نماز شب نوزدهم ماه مبارك رمضان پنجاه ركعت با حمد و پنجاه مرتبه اذا زلزلت و گويا مراد آن باشد كه در هر ركعت يك مرتبه اذا زلزلت بخواند

نماز شب بيستم ماه مبارك رمضان هشت ركعت بهر سوره كه ميسر شود

نماز شب بيست و يكم ماه مبارك رمضان هشت ركعت بهر سوره كه ميسر شود

نماز شب بيست و دوم ماه مبارك رمضان هشت ركعت بهر سوره كه ميسر شود

نماز شب بيست و سوم ماه مبارك رمضان هشت ركعت بهر سوره كه ميسر شود

نماز شب بيست وچهارم ماه مبارك رمضان هشت ركعت بهر سوره كه ميسر شود

نماز شب بيست و پنجم ماه مبارك رمضان هشت ركعت در هر ركعت حمد و ده مرتبه توحيد

نماز شب بيست وششم ماه مبارك رمضان هشت ركعت در هر ركعت حمد و صد مرتبه توحيد

نماز شب بيست وهفتم ماه مبارك رمضان چهار ركعت در هر ركعت حمد و تبارك الذي بيده الملك و اگر نتواند بيست و پنج مرتبه توحيد

نماز شب بيست وهشتم ماه مبارك رمضان شش ركعت در هر ركعت حمد و ده مرتبه آيه الكرسي وده مرتبه كوثر وده مرتبه توحيد و بعد از نماز صد مرتبه صلوات

نماز شب بيست ونهم ماه مبارك رمضان دو ركعت در هر ركعت حمد و بيست مرتبه توحيد

نماز شب سي ام ماه مبارك رمضان دوازده ركعت در هر ركعت حمد و بيست مرتبه توحيد وبعد از فارغ شدن صد مرتبه صلوات بر محمد وآل محمد.

قال المهدي عليه السلام : فاكثروا الدعاء بتعجيل الفرج فان ذلك فرجكم . براي فرج (من) زياد دعا كنيد، چراكه اين (زياد دعا كردن) خود فرج و گشايش (در كارهاي) شماست



پنج شنبه 20 تير 1392برچسب:رمضان,دعا, :: 15:39 ::  نويسنده : امیرحسین

- دعا و استغفار در ماه رمضان

الحديث:

قال على بن ابيطالب(ع):

»عليكم فى شهر رمضان بكثرة استغفار و الدعاء فاما الدعا فيدفع عنكم به البلاء و اما الاستغفار فتمحى به ذنوبكم. (1)

ترجمه: بر شما باد در ماه رمضان به استغفار و دعاى زياد. اما دعاهاى شما دافع بلا از شماست. و اما استغفار شما از بين برنده گناهان است.

توضيح:

از وظايف روزه داران در اين ماه، دعا و درخواست‏حوايج از حضرت حق است كه بنده احساس نياز به پيشگاه بى نياز كرده، و دستهاى احتياج خويش را به درگاه او دراز مى‏كند.

- روزهاى ماه رمضان

الحديث:

قال رسول الله (صلى الله عليه و آله):

ايها الناس انه قد اقبل اليكم شهر الله بالبركة و الرحمة و المغفرة، شهر هو عند الله افضل الشهور، و ايامه افضل الايام و ليالى افضل الليالى و ساعاته افضل الساعات. (2)

ترجمه:

اى مردم ماه خدا با بركت و رحمت و آمرزش به شما رو كرده است، ماهى است كه پيش خدا بهترين ماه است و روزهايش بهترين روزها و شبهايش بهترين شبها و ساعاتش بهترين ساعات.

- اعتكاف در ماه رمضان

الحديث:

قال رسول الله (صلى الله عليه و آله):

اعتكاف عشر فى شهر رمضان تعدل حجتين و عمرتين. (3)

ترجمه: اعتكاف در يك دهه از ماه مبارك رمضان برابر با ثواب دو حج و دو عمره است.

توضيح:

در ايام و ليالى مقدسه‏اى، طبق روايات رسيده از ائمه معصومين (عليهم السلام) مستحب است كه هر مسلمانى در صورت امكان دهه آخر ماه مبارک رمضان را در مسجد معتكف شود، كه پيامبر اكرم(ص) در تمامى عمرش چنين می‏كرد.

- تلاوت قرآن در ماه رمضان

بهترين اعمال در شبها و روزهاى ماه مبارک رمضان، تلاوت قرآن است. اگر چه تلاوت قرآن در تمام اوقات ثواب دارد، ولى چون قرآن در ماه رمضان نازل شده است، از اجر و ثواب ويژه‏اى برخوردار است چنانچه وارد شده:

الحديث:

قال ابو جعفر (عليه السلام):

لكل شى‏ء ربيع و ربيع القرآن شهر رمضان (4)

ترجمه:

براى هر چيزى بهارى است و بهار قرآن رمضان است.

بنا بر اين امتيازات قرآن به اعتبار نزولش در ماه رمضان از ماههاى ديگر بيشتر است.

الحديث:

قال رسول الله (صلى الله عليه و آله):

من تلافيه آية من القرآن كان له مثل اجر من ختم القرآن فى غيره من الشهور. (5)

ترجمه:

اگر كسى در اين ماه يك آيه از قرآن تلاوت كند، ثوابش مثل كسى است كه در غير ماه رمضان يك ختم قرآن كرده است.

- افطارى و صدقه دادن در ماه رمضان

الحديث:

قال الباقر (عليه السلام)

يا سدير، هل تدرى اى ليال هذه؟ فقال له نعم. جعلت فداك ان هذه ليالى شهر رمضان فما ذاك؟ فقال له اتقدر على ان تعتق كل ليلة من هذه الليالى عشر رقاب من ولد اسمعيل؟ فقال له سدير بابى انت و امى لا يبلغ مالى ذاك، فما زال ينقص حتى بلغ به رقبة واحدة فى كل ذلك يقول: «لا اقدر عليه فقال له: افما تقدر ان تفطر فى كل ليلة رجلا مسلما؟ فقال له: بلى و عشرة فقال له (عليه السلام):

فذاك الذى اردت يا سدير، ان افطارك اخاك المسلم يعدل عتق رقبة من ولد اسماعيل عليه السلام. (6)

ترجمه:

اى سدير! آيا مى‏دانى چه شبهايى است اين شبها؟ سدير گفت:

بلى فدايت گردم اين شبها شبهاى ماه رمضان است، مگر اين شبها چگونه است؟ امام (عليه السلام) فرمودند: آيا قدرت دارى هر شب از اين شبها ده بنده از فرزندان اسماعيل (ع) را آزاد كنى؟ پس سدير عرض كرد: پدر و مادرم به فدايت، ثروتم كفاف نمى‏دهد، پس امام پيوسته تعداد بنده‏ها را كم كرد، تا رسيد به يكى در تمام اين ماه، سدير گفت: قدرت ندارم پس امام(ع) به او فرمود: آيا قدرت ندارى هر شب يك مسلمان روزه‏دارى را افطار دهى؟ سدير عرض كرد: بلى تا ده نفر را هم مى‏توانم افطارى بدهم، پس امام به او فرمود:

اى سدير همان است كه اراده كردى يعنى با افطارى دادن ده روزه‏دار به ثواب عتق و آزاد كردن ده بنده از اولاد اسماعيل (ع) نايل می‏گردى.

توضيح:

خداوند انسان روزه‏دار را بر آنچه انفاق مى‏كند در خوردنيها و آشاميدنيها محاسبه نمى‏كند ولى در اين امر «اسراف‏» نشود.

الحديث:

عن ابى عبد الله عليه السلام:

من تصدق فى شهر رمضان بصدقة صرف الله عنه سبعين نوعا من البلاء. (7)

ترجمه:

هر كس در ماه رمضان صدقه‏اى بدهد خداوند هفتاد نوع بلا را از او دور می ‏كند.



پنج شنبه 20 تير 1392برچسب:رمضان,شیطان, :: 15:38 ::  نويسنده : امیرحسین

وسوسه شیطان بنوعی فرصت سخاوت انگیز خداوند به بنده های خویش است. بدین معنا که هر که بر وسوسه او غلبه کند "جهاد اکبر" کرده است. بدون وسوسه، دیگر اطاعت از خدا یکطرفه و بدون اختیار خواهد شد و هیچ لطفی نخواهد داشت. وقتی هم که اطاعت اجباری گردد، دیگر نیازی به وحی، ماموریت الهی(نبوت و امامت)، بندگی و دین نخواهد بود. جهان بدون وسوسه یعنی جهانی که در آن دین، بندگی، ذات بشیر و نذیر و نظیر آنها وجود ندارد.

یکی از مشکلاتی که نوع بشر و بخصوص شخص مسلمان به آن دچار است، وسوسه شیطان می باشد. رمضان ماهی است که در آن شیاطین در غل و زنجیر هستند و چون نمی توانند کسی را وسوسه کرده و بیازارند، فقط فریاد میکشند. اگر اذن خدا نبود شیطان قادر به وسوسه آدمی نمیگشت.

وسوسه شیطان بنوعی فرصت سخاوت انگیز خداوند به بنده های خویش است. بدین معنا که هر که بر وسوسه او غلبه کند "جهاد اکبر" کرده است. بدون وسوسه، دیگر اطاعت از خدا یکطرفه و بدون اختیار خواهد شد و هیچ لطفی نخواهد داشت. وقتی هم که اطاعت اجباری گردد، دیگر نیازی به وحی، ماموریت الهی(نبوت و امامت)، بندگی و دین نخواهد بود. جهان بدون وسوسه یعنی جهانی که در آن دین، بندگی، ذات بشیر و نذیر و نظیر آنها وجود ندارد.

ماموریت شیطان وسوسه و گمراه ساختن است. آنهایی که این را می دانند بدون ترس از خواسته شیطان پای را در راه گذارده و به هدف میرسند. اما آنهایی که با حقیقت موضوع آنشا نیستند، گمراه شده و پای را در دام او می نهند. شیطان در آغاز وسوسه کرده سپس زخم میزند. آشکار است که او بدون اذن پروردگار قادر به کاری نخواهد بود. خداوند به کسانیکه که توسط شیطان فریفته می شوند فرصت بازگشت میدهد و اگر قدر این فرصت دانسته نشود، آنگه شیطان است که کنترل او را به دست میگیرد. چنانچه در قرآن کریم آمده است: "همانا شیاطین را دوستان منکران قرار دادیم."(سوره اعراف: آیه 27)

خداوند در ماه رمضان شیطان را چون سگی رام در بند میکند. این سگ فقط از دور پارس میکند. اما اگر با دستان خود زنجیرش را باز کنید، خداوند اجازه میدهد بر شما چیره گردد. سوالی مطرح می شود: "اگر فرشتگان مبرا از گناه هستد، پس چرا شیطان گناه کرد؟" پاسخ این که شیطان از اجنه است و فرشته محسوب نمیشود. او جنی بود در میان فرشتگان. فرشتگان مبرا از گناه هستند. اما جن گاهی اطاعت دارد و گاهی عدم اطاعت. اگر خداوند کسی را رها کند، شیطان از راه جسمانی و نفسانی بر او چیره میگردد. خداوند نیروی نفسانی او را در اختیار شیطان قرار می دهد.



پنج شنبه 20 تير 1392برچسب:, :: 15:35 ::  نويسنده : امیرحسین

چيزهايى كه روزه را باطل مى‏كنند ( مبطلات روزه )

ده چيز روزه را باطل مى‏كند:

اول: خوردن

دوم: آشاميدن

سوم : دروغ بستن به خدا و پيغمبر (ص) و جانشينان پيغمبر عليهم السلام

چهارم : جماع (نزدیکی کردن با زنان)

پنجم:استمنا، و استمنا آن است كه انسان با خود كارى كند كه منى از او بيرون آيد .

( سیستانی ، وحید ، تبریزی : يا ديگري غير از جماع ، كاري كند كه مني از او بيرون آيد.)

ششم: باقى ماندن بر جنابت و حيض و نفاس تا اذان صبح

هفتم: رساندن غبار غليظ به حلق

هشتم: فرو بردن تمام سر در آب  ( در رساله آیت الله سیستانی امده که روزه را باطل نمیکند ولی کراهت شدیده دارد )

نهم: اماله كردن (تنقیه:فروکردن چیزی از ناحیه مقعد) با چيزهاى روان

دهم: قى كردن (بالا آوردن و استفراغ ، از روی عمد)

---------------------------------------------------------------------

مسئله ها

مساله 1:

اگر روزه دار عمدا چيزي بخورد يا بياشامد، روزه او باطل مي شود، چه خوردن و آشاميدن آن چيز معمول باشد مثل نان و آب ، چه معمول نباشد مثل خاك وشيره درخت ، و چه كم باشد يا زياد.

حتي اگر مسواك را از دهان بيرون آورد ودوباره به دهان ببرد و رطوبت آن را فرو برد، روزه او باطل مي شود

 

(قسمت آخر در رساله آیت الله بهجت نیامده )

(آیت الله وحید خراسانی: مگر آنکه آن رطوبت در آب دهان به طوری از بین برود که رطوبت خارج به آن گفته نشود)

مساله 2:

اگر موقعي كه مشغول غذا خوردن است بفهمد صبح شده ، بايد لقمه را از دهان بيرون آورد. و چنانچه عمدا فرو برد، روزه اش باطل است و به دستوري كه بعدا گفته خواهد شد، كفاره هم بر او واجب مي شود.

مساله 3:

اگر روزه دار سهوا چيزي بخورد يا بياشامد، روزه اش باطل نمي شود.

مساله 4:

احتياط واجب آن است كه روزه دار از استعمال آمپولي كه به جاي غذا به كار مي رود، خودداري كند. ولي تزريق آمپولي كه عضو را بي حس مي كند يابه جاي دوا استعمال مي شود، اشكال ندارد.

(آیت الله وحید خراسانی : احتیاط مستحب آن استکه ... )

(آيت الله صافي: احتياط مستحب آن است كه روزه دار از استعمال آمپول خودداري كند وفرقي بين آمپولها نيست .

و اگر لازم شد و تزيق كرد، روزه او باطل نمي شود احتیاط واجب آن استکه...  .)

(آيت الله سيستاني:  آمپولى كه عضو را بى حس مى كند يا به جهت ديگر استعمال مى شود , براى روزه دار اشكال ندارد. بهتر آن است كه از استعمال آمپولي كه به جاي دوا و غذابه كار مي برند، خودداري كند.)

مساله 5:

اگر روزه دار چيزى را كه لاى دندان مانده است , عمدا فرو ببرد , روزه اش باطل مى شود.

مساله 6:

كسى كه مى‏خواهد روزه بگيرد، لازم نيست پيش از اذان دندانهايش را خلال كند، ولى اگر بداند غذايى كه لاى دندان مانده در روز فرو مى رود(1)، چنانچه خلال نكند و چيزى از آن فرو رود روزه‏اش باطل مى‏شود. (2)

بلكه اگر فرو هم نرود، بنابر احتياط واجب بايد قضاى آن روز را بگيرد.

(1 - آیت الله بهجت و آیت الله سیستانی: باید خلال کند)

(آیت الله مکارم : احتياط واجب آن است كه قبلا آن را بشويد و خلال كند، و اگر نكند و فرورود روزه را تمام کند و بعد قضا نماید)

(2- آیت الله صافی :روزه اش باطل است خواه فرو رود یا نرود)

(جمله آخر در رساله آیت الله وحید نیامده)

مساله 7:

فـرو بـردن آب دهان , اگر چه به واسطه خيال كردن ترشى و مانند آن در دهان جمع شده باشد , روزه را باطل نمى كند.

مساله 8:

فرو بردن اخلاط سر و سينه , تا به فضاى دهان نرسيده اشكال ندارد , ولى اگر داخل فضاى دهان شود , احتياط واجب آن است كه آن را فرو نبرند.



پنج شنبه 20 تير 1392برچسب:رمضان, :: 15:34 ::  نويسنده : امیرحسین

رمضان اسمی از اسماء الهی می باشد و نباید آن را به تنهایی ذکر کرد مثلا ً بگوییم رمضان آمد یا رفت، بلکه باید گفت ماه رمضان آمد، یعنی ماه را باید به اسم اضافه نمود. در این زمینه هشام بن سالم از حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) نقل روایت می نماید و می گوید: ما هشت نفر از رجال در محضر حضرت ابی جعفر امام باقر (علیه السلام) بودیم، پس سخن از رمضان به میان آوردیم. امام علیه السلام فرمود: نگویید این است رمضان و نگویید رمضان رفت و یا آمد، زیرا رمضان نامی از اسماء الله است که نمی رود و نمی آید که شی ء زائل و نابود شدنی می رود و می آید، بلکه بگویید ماه رمضان، پس ماه را اضافه کنید در تلفظ به اسم، که اسم، اسم الله می باشد، و ماه رمضان ماهی است که قرآن در او نازل شده است و خداوند آن را «مثل» و «عید» قرار داده است همچنانکه پروردگار بزرگ، عیسی بن مریم (سلام الله علیه) را برای بنی اسرائیل مثل قرار داده است، و از حضرت علی بن ابی طالب (علیه السلام) روایت شده که حضرت فرمود: شما به راستی نمی دانید که رمضان چیست (و چه فضائلی در او نهفته است!)

واژه رمضان و معنای اصطلاحی آن

رمضان از مصدر «رمض» به مفهوم شدت گرما و تابش آفتاب بر رمل... معنا شده است. انتخاب چنین واژه ای به راستی از دقت نظر و لطافت خاصی برخوردار است چرا که سخن از گداخته شدن است و شاید به تعبیری دگرگون شدن در زیر آفتاب گرم و سوزان نفس و تحمل ضربات بی امانش، زیرا که رمضان ماه تحمل شدائد و عطش می باشد، عطشی ناشی از آفتاب سوزان یا گرمای شدید روزهای طولانی تابستان و عطش دیگر حاصل از نفس سرکشی که پیوسته می گدازد و سوزشش به راستی جبران ناپذیر است. در مقایسه این دو سوزش، دقیقا ً رابطه عکس برقرار است، بدین مفهوم که نفس سرکش با چشیدن آب، تشنه تر می گردد وهرگز به یک جرعه بسنده نمی کند و پیوسته آدمی را در تلاش خستگی ناپذیر جهت ارضای تمایلات خود وا می دارد.



پنج شنبه 20 تير 1392برچسب:صلوات, :: 15:32 ::  نويسنده : امیرحسین

و من اكثر فیه من الصلوه على ثقل الله میزانه یوم تخفف فیه الموازین (1)

هر كس در این ماه بر من زیاد صلوات بفرستد ترازوى اعمالش ‍ سنگین خواهد شد، روزى كه ترازوى اعمال بسیارى از مردم سبك مى شود.

در رابطه با صلوات بر پیامبر و اهل بیتشان تاکیدات فراوانی وارد شده است. معناى صلوات دادن بر رسول خدا آن است كه خدایا رحمتت را بر پیامبر و آل پیامبر نازل فرما. وقتى این رحمت بر حضرت نازل شد به دیگران هم مى رسد چون او مجراى فیض ‍ است.

در قیامت اعمال انسان را با یك واحد مخصوصى مى سنجند، نه با اجرام مادى و امثال آن در دنیا انسان اگر خواسته باشد متاع مادى را بسنجد آن را با یك ترازوى خاصّ مادّى توزین مى كند مثلاً درجه حرارت را با میزان مخصوص آن، شیى كیلویى را با كیلو، در مسائل ادبى اگر خواستند شعرى را بسنجند با یك وزن خاصى مى سنجند.

حال این سوال مطرح که اعمال ما را كه در قیامت با چه واحدى مى سنجند؟ آیا اعمال ما را با سنگ و متر و عدد و رقم مى سنجند؟ كه چقدر عبادت كردیم یا واحد وزن در قیامت چیز دیگرى است ؟ قرآن مى فرماید: والوزن یومئذ الحق(اعراف آیه8)، یعنى در قیامت اعمال را با حق مى سنجند كه مشخص شود چه عملى حق داشت و چه عملى از حق بى بهره بود؛ لذا در قرآن كریم وقتى سخن از توزین اعمال مطرح است مى فرماید: آنان كه اعمالشان سنگین است . اهل سعادتند و آنان كه اعمالشان سبك است ، از سعادت محروم اند. یعنى این واحد را كه حق است عده اى دارند و عده اى ندارند.

در بیانات امیرالمؤمنین(علیه السلام)آمده است، چه این كه در بیان رسول الله(صلى الله علیه وآله)هم رسیده است كه حضرتش فرمود:

«زِنُوا قَبْلَ أنْ تُوزَنوا» (2)

روزى مى رسد كه انسانها را وزن مى كنند كه كدام انسان سبك و كدام انسان سنگین است. كمال انسان به عقل و معارف عقلى اوست، خود را با یك میزانى كه خدا نازل كرده است بسنجد، با میزان قرآن كریم و با وزنى كه حق است. و تشخیص این كار كه انسان بفهمد روى حقیقت كار مى كند یا خیر، خیلى دشوار نیست .

در سفینة البحار از عیون اخبار الرضا چنین نقل مى كند:

امام رضا علیه السلام فرمود: هر كس توانایى نداشته باشد كه كفاره گناهان خود را بدهد، پس باید بر محمد و آل او زیاد صلوات بفرستد؛ به درستى كه صلوات گناهان را به تمام معنا از بین مى برد.(3)

مفهوم خطبه حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) که فرمود در ماه مبارك رمضان هر كس بیشتر بر من صلوات بفرستد خدا ترازوى او را سنگین مى كند این است که صلواتى را كه ما مى فرستیم از طرف ما نسبت به حضرت كمالى عائد نمى شود. خداى سبحان كمالات لائق را به آن حضرت (صلی الله علیه و آله) مرحمت كرد و مى كند، ما آن چیزى را كه از خداى سبحان مسئلت مى كنیم ، بعنوان یك علت فاعلى و واسطه در فیض سبب خیر نخواهیم بود كه پیامبر بوسیله درود ما كامل بشوند، بلكه بوسیله درود ما كمالاتشان ظاهر مى شود و علت فیاضه اش خداى سبحان است .

از ما خیرى به آن حضرت (صلی الله علیه و اله ) نمى رسد، چون هر چه ما داریم محصول تربیت ایشان است . مثل یك باغبانى كه در روزه عید دسته گلى از باغ صاحب باغ داده است ؟ ما به هر كه برسیم ، گلهائى است كه بوستان رسول خدا - علیه آلاف التحیه و الثناء - نصیب ما شده است ؛ اگر هم یك دسته گلى مى چینیم و به حضرتش تقدیم مى كنیم از باغ او است . بنابراین درودهاى ما چیزى نیست كه حضرت (صلی الله علیه و آله) از آن به كمال برسند، اما براى خود ما یك تقربى است كه ما از آن راه به كمال نائل مى شویم . لذا على - علیه السلام - فرمود هرگاه حاجتى داشتید، دعائى كردید. چیزى از خدا خواستید، همراه با آن یا بعدا صلوات بر پیامبر را فراموش نكنید(4) .زیرا صلوات بر آن حضرت یك دعائى مستجاب است ، و چون همراه صلوات حاجت خود را خواستید، خداى سبحان این چنین نیست كه یكى را برآورده كند و دیگرى را برآورده نكند؛ لذا گفتند اگر خواستید دعا كنید او از خداى سبحان را درود بر پیامبر را مسئلت كنید تا در پرتو این صلوات كه یك دعائى است مستجاب ، سائر دعاها هم مستجاب بشود. لذا در برنامه هاى آموزنده امام سجاد - سلام الله علیه - كه مثل اعلاى نیایش و دعا را به ما مى آموزاند، در بسیارى از فرازهاى ادعیه ایشان صلوات بچشم مى خورد. هر مطلبى را كه آن حضرت از خدا مى خواهند قبل و بعدش صلوات است چون آن اول و این آخر را خداوند مستجاب مى كند بین آن ها را هم مستجاب خواهد فرمود.

این صلوات را كه خدا و ملائكه بر پیامبر مى فرستند بر مؤمنین هم مى فرستند این مؤمن چه مقامى دارد كه خداى سبحان بر او صلوات مى فرستد.

در سوره مباركه احزاب آمده است که هو الذى یصل علیكم و ملائكته لیخرجكم من الظلمات الى النور (احزاب 43). خدا و ملائكه او بر شما صلوات مى فرستند تا شما را از تاریكى ها به نور هدایت فرماید.

مؤ من به جائى مى رسد كه خدا بر او صلوات مى فرستد تا او را به فضاى نور منتقل كند. خداوند بر شما صلوات مى فرستد و فرشتگان او نیز، تا شما را از ظلمت ها به نور بیرون بیاورند. معلوم مى شود صلوات خدا بر مومنین یعنى نورانى كردن و اگر این فیض قطع بشود و خدا بر كسى صلوات نفرستد، یعنى در ظلمت ماندن . ما باید خود را با این معیار وزن كنیم . ببینیم از صلوات خدا بهره مى بریم یا خیر؟ بدانیم هر جا كه لغزیدیم و گرفتار گناه شدیم در آن حال صلوات فرشتگان خدا نصیب ما نشده است ؛و هر لحظه كه توفیق اطاعت و انجام تكالیف شرعى نصیب ما شد، از احكام و آداب عبادات كم و بیش به اسرار عبادات راه پیدا كردیم ، بفهیم به اینكه صلوات خدا و فرشتگان خدا و فرشتگان خدا نصیب ما شده است .

این مقام شامخ مؤ من است كه مؤ من به جائى مى رسد كه خدا و ملائكه او بروى صلوات مى فرستند، تا او را نورانى كنند. اگر كسى از این راه نور گرفت ، هم راه خود را مى بیند و هم راه را به دیگران نشان مى دهد؛و اگر از این راه نور نگرفت ، نه راه خود را مى بیند و نه مى تواند راهنماى دیگران باشد.

پس بیاییم در این ماه عزیز صلوات بسیار بر پیامبر و اهل بیت بفرستیم تا از فیض دنیا و آخرتی آن، برآورده شدن حوایج دنیایی، نجات از تاریکی ها و رسیدن به نور و سنگین شدن اعمالمان در قیامت بی نصیب نمانیم.



پنج شنبه 20 تير 1392برچسب:عطر,حدیث, :: 15:31 ::  نويسنده : امیرحسین

احادیثی درباره عطر زدن
رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
اَلطّيبُ يَشُدُّ القَلبَ؛
بوى خوش قلب را تقويت مى كند.
كافى، ج6، ص510، ح6

------------------------------------
رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
إِنَّ خيارَ عِبادِ اللّه  الموفونَ المُطَيِّبونَ؛
بهترين بندگان خدا كسانى هستند كه به وعده وفا كنند و بوى خوش بكار برند.
نهج الفصاحه، ح850
------------------------------------
امام صادق عليه السلام :
صَلاةُ مُتَطَيِّبٍ أَفضَلُ مِن سَبعينَ صَلاةً بِغَيرِ طيبٍ؛
يك نماز با عطر بهتر از هفتاد نماز بدون عطر است.
كافى، ج6، ص511، ح7

-----------------------------------
رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
ما طابَت رائِحَةُ عَبدٍ إِلاّ زادَ عَقلُهُ؛
هيچ كس خوشبو نگرديد مگر اين كه بر عقلش افزوده شد.
مستدرك الوسائل، ج1، ص418، ح1044

------------------------------------
رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
ثَلاثٌ حَقٌّ عَلى كُلِّ مُسلِمٍ: اَلغُسلُ يَومَ الجُمُعَةِ وَالسِّواكُ وَ الطّيبُ؛
سه چيز است كه بر هر مسلمانى لازم است: غسل جمعه، مسواك زدن و استعمال بوى خوش.
نهج الفصاحه، ح1256

------------------------------------
رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
خَمسٌ مِن سُنَنِ المُرسَلينَ: اَلحَياءُ وَالحِلمُ وَالحِجامَةُ وَالسِّواكُ وَالتَّعَطُّرُ؛
پنج چيز از سنت پيغمبران است: حيا، حلم، حجامت، مسواك و عطرزدن.
نهج الفصاحه، ح1463

------------------------------------

امام كاظم عليه السلام :
لايَنبَغى لِلرَّجُلِ أَن يَدَعَ الطّيبَ فى كُلِّ يَومٍ فَإن لَم يَقدِر عَلَيهِ فَيَومٌ وَيَومٌ لا، فَإِن لَم يَقدِر فَفى كُلِّ جُمُعَةٍ وَلايَدَع؛
شايسته است كه مرد هر روز از عطر استفاده كند، اگر هر روز نتوانست، يك روز در ميان عطر زند و چنانچه اين هم مقدورش نبود جمعه ها را ترك نكند.
كافى، ج6، ص510، ح4

------------------------------------
امام صادق عليه السلام :
جاءَتِ امرَأَةٌ إِلى رَسولِ اللّه  صلى الله عليه و آله فَقالَت: يا رَسولَ اللّه  ما حَقُّ الزَّوجِ عَلَى المَرأَةِ؟ قالَ: ... وَعَلَيها أَن تَطَيَّبَ بِأَطيَبِ طيبِها؛
زنى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و عرض كرد: يا رسول اللّه ، حق مرد بر زن چيست؟ حضرت فرمودند:... و اينكه خود را براى او بيارايد و با بهترين عطرها خوشبو كند.
كافى، ج5، ص508، ح7

------------------------------------
امام باقر عليه السلام :
ـ فى أَحكامِ النِّساءِ ـ لايَجوزُ لَها أَن تَتَطَيَّبَ إِذا خَرَجَت مِن بَيتِها؛
جايز نيست زن با بوى خوش از خانه بيرون برود.
بحارالأنوار، ج103، ص255، ح1

------------------------------------
پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله :
خَمْسٌ مِنْ سُنَنِ الْمُرْسَلينَ: اَْلْحَياءُ وَ الْحِلْمُ وَ الْحِجامَةُ وَ السِّواكُ وَ التَّعَطُّرُ؛
پنج چيز از سنت پيغمبران است: حيا، بردبارى، حجامت كردن، و مسواك و عطر زدن.
نهج الفصاحه، ح 1463



پنج شنبه 20 تير 1392برچسب:رمضان,فوایدروزه, :: 14:13 ::  نويسنده : امیرحسین

روزه فوايد جسمي و روحي فراوان دارد، شفابخش جسم و توان بخش جان است، پاک کننده آدمي از رذايل حيواني است، در ساختن فرد صالح و اجتماع بسامان بسيار موثر بوده و در تذهيب و تزکيه نفس و رهاندن انسان از روزمره پگي و واماندگي در نياز هاي تن تأثير بسزايي دارد.

روزه يکي از احکام انسان ساز اسلام است، که آگاهي از همه فوايد و پي بردن به فلسفه کامل آن همچون ساير احکام الهي براي انسان عادي ممکن نيست، دانش محدود بشر نميتواند راهگشاي همه اسرار نهفته باشد و انديشه را به پاسخ همه مجهولات رهنمون شود، شايد روزي دانش انسان به حدي از کمال برسد که دريچه تازياي بر روي بشر بگشايد و حکمتها و دستورات اسلام را باز شناسد.....

بنابراين ندانستن فلسفه احکام الهي نبايد ما را از انجام آن باز دارد و موجب نا فرماني و عصيان شود، چرا که اين اطاعت کورکورانه نيست، بلکه بر علم و يقين تکيه دارد زيرا مسلمانان ميدانند که خداي جهان بر همه چيز دانا و از همه چيز آگاه است و نقص و نيازي در ذات متعال او نيست که از اعمال سودي بخواهد يا از زياني بهراسد، خداي مهربان بسیار مهربانست و براي بندگان خود جز خير و سعادت نميخواهد، پس اگر به چيزي فرمان ميدهد خير و سعادت ما در آن است و کمال و تعالي ما بدان بستگي دارد و هر چيزي را نهي ميفرمايد براي ما زيان بخش است و بر مصالح مادي و معنوي ما لطمه ميزند.

فوايد طبي و بهداشتي روزه که از سودمنديهاي کوچک اين فريضه انسان ساز است بحدي است که شايد نياز به توضيح و تکرار نداشته باشد و بيشتر مردم کم و بيش از آن آگاهند. ما به اختصار به گوشه اي از اين فوايد انسان ساز اشاره ميکنيم: معده و دستگاه گوارش از اندام پرکار بدن آدمي است، با سه وعده غذا که معمول مردم است؛ تقريباً در همه ساعات دستگاه گوارش به هضم و تحليل و جذب و دفع مشغول است. روزه باعث ميشود از يکسو اين اعضا استراحت کنند و از فرسودگي مصون بمانند و نيروي تازه اي بگيرند و از سوي ديگر ذخاير چربي که زيانهاي مهلکي دارند تحليل رفته و کاسته شوند.

در روايات اسلامي حتي به فوايد جسمي روزه نيز تصريح شده تا برخي از سست عنصران، اگر نه با ايمان کامل لااقل با توجه به فوايد بهداشتي روزه اين فريضه ثمر بخش را بجاي آورند و از سودمنديهاي گوناگون آن در حد خود بهره ور شوند. پيامبر گرامي اسلام (ص) در همين رابطه فرموده اند: «صوموا تصحوا» روزه بگيريد تا سالم بمانيد. و نيز در روايات بسياري پيشوايان گرامي اسلام فرموده اند: « معده آدمي خانه بيماريهاي اوست و پرهيز از غذا درمان آن است»

بديهي است آنگاه فوايد بهداشتي روزه بهتر به دست ميآید که روزه دار امساک روز را با زياده روي در شب تلافي نکند، که پر خوري خود موجب زيانهاي چشم گيري براي دستگاه گوارش است. با پيشرفت دانش پزشکي، برخي از پزشکان و متخصصان دريافته اند که امساک از خوردن و آشاميدن، عالي ترين روش درماني است، يکي از پزشکان ميگويد: « طرح درمان به وسيله روزه بسيار چنان معجزه آساست که بکار بستن آن مسير، طرحها و برنامه هاي طب عملي و جراحي را تغيير خواهد داد، زيرا روزه راه تازه اي به روي دانش پزشکي ميگشايد؛ و سلاح موثري براي مبارزه با بيماريها به اين دانش ميبخشد، سلاتحي که ميتوان آن را از راههاي گوناگون مورد استفاده قرار داد تا انسان را در مبارزه با علت بيماريها براي بهبود بيماران به نتيجه مطلوب و آشکار رسانند. »

با روزه و امساک ميتوان بيماريها را بهبود بخشيد و معالجه کرد. البته در صورتي که با اعتدال و زياده روي مقرون باشد و در هنگام سحر و افطار در خوردن و آشاميدن افراط نشود. بررسي فوايد بهداشتي و طبي روزه در اين مختصر نمي گنجد، آنانکه به توضيح بيشتر علاقمندند ميتوانند به کتابهايي که در اين زمينه تأليف شده است مراجعه نمايند. بايد توجه داشت، بر خلاف تصور کوتاه انديشان، روزه هيچگونه ضرري براي افراد سالم مکلف ندارد و اگر کسي بيمار باشد و نتواند روزه بگيرد و با اين کار بيمار تر شود و يا روزه باعث گردد که بيماريش ادامه يابد کار حرامي مرتکب شده و روزه اش نزد خدا پذيرفته نيست، بيماري که روزه براي او ضرر دارد نبايد روزه بگيرد و فقط لازم است در روزهاي ديگر قضاي آن را بجا آورد و جبران کند.

افراد سالم بايد بدانند که روزه نه تنها زياني برايشان ندارد بلکه چنان که گفتيم، موجب تندرستي و صحت مزاج است و بگفته برخي شکم پرستان که خود روزه نميگيرند و ديگران را نيز از روزه باز ميدارند و تلقين ميکنند که روزه موجب زخم معده ميشود، نبايد اعتنا کرد، اينگونه دروغها تنها بهانه افراد سست عنصري است که که اسير شکم خويشند و از عزم و اراده انساني در آنان خبري نيست. « روزه باعث استراحت معده است و در حال روزه اسيد معده بجاي غذا به وسيله صفرا خنثي ميشود و زخم ايجاد نميگردد»

روزه عامل باز دارنده از گناه

روزه، بويژه روزه ماه مبارک رمضان که در اسلام بر همه مسلمين مکلف که بتوانند روزه بگيرند واجب است، واجب است، عامل مؤثري است در ايجاد و تقويت روحيه تقوي و پرهيز کاري؛ قرآن مجيد اين فايده بزرگ را با جمله « لعلکم تتقون » ياد آور ميشود و اين عبادت را عامل مهم تقوي ميشمارد. تقوي و پرهيز کاري در تربيت و سازندگي و شخصيت اسلامي يک مسلمان نقش بسيار مهمي دارد و براي رسيدن به همين اثر پر ارزش است که بهترين عبادت در ماه صيام و در حال روزه اجتناب از گناه است. پيامبر بزرگوار (ص) در خطبه اي فضيلتهاي ماه رمضان را براي مسلمانان بيان فرمود علي (ع) پرسيد: بهترين اعمال در اين ماه چيست؟ پيامبر پاسخ دادند: «الورع عن محارم الله» اجتناب و پرهيز از گناهان.

روزه دار با بکار بستن اين دستور الهي که شرط کمال روزه است، روحيه تقوي را در خود زنده ميکند و اين مراقبت ثمر بخش در ماه مبارک رمضان و در حال روزه بسيار آسان تر است چرا که گرسنگي و تشنگي و ديگر محدوديتهاي روزه شعله هاي سرکش غرايز حيواني و هوسها را تا حد چشمگيري خاموش ميسازد و حتي اگر موقت هم باشد گريبان عقل و جان را از چنگال شهوت رها ميسازد و براي روزه دار زمينه اي آماده براي تمرين تقوي و پرهيزگاري فراهم ميشود و با مراقبت و تمرین پياپي در يکماه نيروي بازدارنده از گناه در او به وجود ميآيد و خصلت خودداري در او ريشه ميگيرد و رشد ميکند و او با گذراندن اين برنامه يکماهه توفيق می یابد که پس از ماه روزه نيز پرهيزکار باقي بماند. بدين ترتيب به مقام پر ارج تقوي که به تعبير قرآن و فرموده پيشوايان معصوم ما کرامت انسان بدان وابسته است براي هميشه نايل آيد.

حکومت غرايز و شهوات بر انسان خطرناکترين حکومتهاست و آدمي را اسير و بي اختيار ميسازد و به پستي و رزالت ميکشاند. مبارزه با سلطه شهوات نفس که در اسلام جهاد اکبر ناميده شده به پايمردي و اراده اي استوار نياز دارد.

نقش روزه در تقويت اراده

انسان با روزه داري که، امساک در خوردن و آشاميدن و خود داري از برخي چيزهاي ديگر است در واقع با خواهشهاي خويش ميجنگد و در برابر غرايز خود مقاومت ميکند، تمرين اين عمل اراده و تصميم را در انسان نيرومند ميسازد و جان را از قيد حکومت و سلطه هوسها و خواهشها ميرهاند. پيشوايان اسلام فرموده اند: «افضل الناس من جاهد هئاه و اقوي الناس من غلب هواه»

بهترين مردم کسي است که با هواي نفس مبارزه کند و نيرومند ترين انان کسي است که بر آن پيروز شود. پس روزه داران بهترين مردمند چرا که با خواسته هاي نفساني مبارزه ميکنند و اگر با مراقبت و کوشش از روزه خويش اين بهره را بگيرند که بر نفس خود مسلط شوند از نيرومند ترين مردم نيز خواهند بود.

روزه و بويژه روزه يکماهه رمضان موجب ميشود که حکومت شهوات و اميال شيطاني جاي خود را به حکومت تقوي و پيروي از دستورات الهي بدهد و تيرگي و هوسها و شهوات در جان آدمي به نورانيت و روشني باطن تبديل شود. در سايه همين صفا و پاکي حاصل از روزه است که روزه دار با خود آگاهي نه تنها دهان و شکم را از خوردن و آشاميدن که دست و پا و چشم و گوش و زبان و همه اعضاي خويش را از آنچه خدا حرام فرموده نگاه ميدارد و ميتواند به آن درجه از تقوي نايل آيد که حتي از انديشه و فکر گناه نيز دوري گزيند و اين اوج نورانييت روزه است.

امير مومنان علي عليه السلام نيز به همين مرتبه اشاره ميفرمايد: «صيام القلب عن الفکر في الاثام افضل من صيام البطن عن الطعام»

روزه دل از انديشه گناهان برتر از روزه شکم از خوردن و آشاميدن است. و البته اين بدان معنا نيست که ظاهر روزه و امساک از خوردن و اشاميدن را رها کنيم بلکه لازم است به ان اکتفا ننماييم و همراه با آن بکوشيم که به نتايج معنوي روزه نيز برسيم.

خوشبختانه با انقلاب مقدس اسلامي هم در ملت و جوانان ما تحولي چشمگير بوجود آمد و هم مراکز فساد و تباهي از ميان برداشته شد و شايسته است که از اين پس بکوشيم نتايج معنوي پر ارزش تري از روزه کسب کنيم. باري صفا و پاکي حاصل از روزه و خود داري و پرهيز کاري روزه دار همچون سپري است که روزه دار را از اتش عذاب الهي که مولود گناهان است مصون ميدارد. پيامبر عزيز اسلام (ص) فرمودند: «الصوم جنه من النار» روزه سپري است که روزه دار را از آتش جهنم حفظ مي کند.



پنج شنبه 20 تير 1392برچسب:گناهان صغیره,کبیره, :: 14:11 ::  نويسنده : امیرحسین

از چیزهائی که گناه صغیره را کبیره می کند ، مسرت و خوشحالی از گناه مرتکب شده است ؛ زیرا لازمه? ایمان به خدا و روز جزا اندوهناک شدن و پشیمان گردیدن از گناهی است که کرده هر چند صغیره باشد .

 

خوشحالی بر گناه

لذت بردن از گناه و شادمانى هنگام انجام گناه ، از امورى است كه گناه را بزرگ مى كند و موجب كیفر بیشتر مى شود. در اینجا به چند روایت توجه كنید:

امیرمؤ منان على (علیه السلام) فرمود: بدترین بدها كسى است كه به انجام بدى خوشحال گردد. ( عیون الحكم و المواعظ، ص294)

و نیز فرمود: كسى كه از انجام گناه ، لذت ببرد خداوند ذلّت را به جاى آن لذّت به او مى رساند. (عیون الحكم والمواعظ، ص436)

امام سجاد (علیه السلام) فرمود: از شاد شدن هنگام گناه بپرهیز، كه این شادى بزرگتر از انجام خود گناه است . ( بحارالانوار، ج75، ص159)

به عبارتی دیگر میتوان بیان کرد که ؛ از چیزهائی که گناه صغیره را کبیره می کند ، مسرت و خوشحالی از گناه مرتکب شده است ؛ زیرا لازمه? ایمان به خدا و روز جزا اندوهناک شدن و پشیمان گردیدن از گناهی است که کرده هر چند صغیره باشد چنانچه پیغمبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) می فرماید: « کسی که کارهای نیکش او را شاد و اعمال زشتش او را اندوهناک سازد او مؤمن است. »( بحارالانوار ، ج 73 ، ص321)

از حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) روایت شده است که در موقع گناه به گناهی که به نظر خودت کوچک است منگر، بلکه به بزرگی خداوندی بنگر که مخالفت او را می کنی. (بحار الانوار، ج 73 ، ص346)

رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) می فرماید: « کسی که گناهی کند در حالی که خندان باشد داخل در آتش می شود درحالی که گریانست.» و همچنین فرمود : « چهار چیز در گناه بدتر از خود گناه است: کوچک شمردن گناه، افتخار کردن به آن، خوشحالی از آن و اصرار کردن به آن .»( خصال صدوق ، ج1 ،ص 115)

کوچک شمردن گناه (استصغار الذنب)

استصغار گناه یعنی کسی که گناه صغیره ای از او سر زد هر گاه گناه خود را کوچک و ناچیز بشمارد و خود را سزاوار عقوبت الهی نداند گناهش کبیره و مستحق قهر خداست ؛ زیرا در این حال نهی خدا را خوار دانسته و از راه بندگی بیرون رفته است و به تصریح روایات چنین گناهی آمرزیده شدنی نیست .

برای روشن تر شدن موضوع مثالی را بیان می کنیم :

اگر كسى سنگى به سوى ما پرتاب كند، ولى بعداً پشیمان شده و عذرخواهى كند، ممكن است او را ببخشیم ، ولى اگر سنگ ریزه اى به ما بزند، و در مقابلِ اعتراض بگوید: این كه چیزى نیست ، بى خیالش . او را نمى بخشیم ، زیرا این كار، از روح استكبارى او پرده برمى دارد و بیانگر آن است كه او گناهش را كوچك مى شمرد.

به این روایات در این زمینه توجه کنید :

امام حسن عسكرى (علیه السلام) فرمود: از گناهان نابخشودنى این است كه انسان بگوید: كاش مرا به غیر از این گناه مجازات نكنند؛ یعنى آن گناهِ مورد اشاره را كوچك بشمرد. ( بحارالانوار، ج50، ص250

امیرمؤ منان على (علیه السلام) مى فرماید: بدترین گناهان ، آن است كه صاحبش آن را كوچك بشمرد. ( كلمة التقوی، ج2، ص294)

امیرمؤ منان على (علیه السلام) فرمود: بدترین بدها كسى است كه به انجام بدى خوشحال گردد. و نیز فرمود: كسى كه از انجام گناه ، لذت ببرد خداوند ذلّت را به جاى آن لذّت به او مى رساند
از گناهان كوچك غافل نشویم

امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله) همراه یاران (در سفرى ) در سرزمین بى آب و علفى فرود آمد، به یارانش فرمود: ائتوابحطب ، هیزم بیاورید كه از آن آتش روشن كنیم تا غذا بپزیم . یاران عرض كردند: اینجا سرزمین خشكى است و هیچگونه هیزم در آن نیست !. رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله) فرمود: بروید هر كدام هر مقدار مى توانید جمع كنید آنها رفتند و هر یك مختصرى هیزم یا چوب خشكیده اى با خود آورد و همه را در پیش روى پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله) روى هم ریختند، پیامبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: این گونه گناهان ، روى هم انباشته مى شوند.

سپس فرمود: ایّاكم و الُمحقّرات من الذّنوب از گناهان كوچك بپرهیزید كه همه آنها جمع و ثبت مى گردد. ...( اصول كافی، ج2، ص 288 )

چرا خداوند ما را در برابر گناهان صغیره تنبیه نمی کند؟

سر مطلب آن است که مؤاخذه نشدن دربرابر گناهان صغیره پس از دوری کردن از تمام گناهان کبیره، فضل و رحمتی از طرف خداست وگرنه برای هر یک از نواهی الهی؛ کبیره و صغیره، استحقاق عقوبت عقلاً ثابت است و ظاهر است که مورد فضل خدا کسی است که از جاده? بندگیش بیرون نرود و کسی که اهل عجب و ناز است و خود را به حقارت و خدای را به عظمت نشناخته و به همین جهت گناه خود را هیچ می بیند ، مورد فضل خدا قرار نمی گیرد بلکه چنین کسی سزاوار خذلان و انتقام است.

حضرت صادق (علیه السلام) فرموده: « بترسید و پرهیز کنید از گناهانی که حقیر و کوچک گرفته شده است . راوی گفت : محقرات ذنوب کدام است؟ امام (علیه السلام) فرمود: شخص گناهی می کند پس می گوید خوشا به حال من اگر جز این گناهی نداشته باشم پس این گناه کوچک و ناچیز است. »( بحار الانوار ، ج 73 ، ص 353)

گناه از روى طغیان

یكى دیگر از امورى كه موجب تبدیل گناه كوچك به گناه بزرگ مى شود، طغیان و سركشى در انجام گناه است ؛در قرآن كریم می خوانیم: « و اما آنها كه طغیان كردند و زندگى دنیا را مقدم شمردند، بى گمان جایگاهشان دوزخ است.»

مغرور شدن به مهلت الهى

دیگر از امورى كه گناه كوچك را به گناه بزرگ تبدیل مى كند، آن است كه گنهكار مهلت خدا و مجازات نكردن سریع او را دلیل رضایت خدا بداند و یا خود را محبوب خدا بداند.

گناهكاران در دل مى گویند: « چرا خدواند مارا به خاطر گناهانمان عذاب نمى كند؟ جهنم براى آنها كافى است ، وارد آن مى شوند و بد جایگاهى است .

وعده عذاب جهنم براى چنین افرادى ، دلیل آن است كه گناه افرادى كه مغرور به عدم مجازات سریع خداوند هستند، گناه كبیره است .» (مجادله، 8)
حضرت رضا (علیه السلام) فرمود: پاداش پنهان كننده كردار نیك ، معادل هفتار كار نیك است ، و آشكار كننده گناه ، خوار مى باشد

تجاهر به گناه

آشكار نمودن گناه نیز، گناه صغیره را تبدیل به گناه كبیره مى كند، شاید از این نظر كه آشكار نمودن گناه حاكى از تجرّى و بى باكى بیشتر گنهكار است ، و موجب آلوده كردن جامعه ، و عادى نمودن گناه مى گردد.

امیرمؤ منان على (علیه السلام) فرمود: از آشكار نمودن گناهان بپرهیز، كه آن از سخت ترین گناهان است. (عیون الحكم والمواعظ، ص95)

و حضرت رضا (علیه السلام) فرمود: پاداش پنهان كننده كردار نیك ، معادل هفتار كار نیك است ، و آشكار كننده گناه ، خوار مى باشد. (بحارالانوار، ج67، ص251)

نتیجه گیری

فراموش نکنیم که گناهان کوچک سرانجام آدمی را به مهلکه ارتکاب گناهان بزرگ خواهد کشاند و انسان را دچار لغزش خواهد کرد .پس هرچه می توانیم از مرزهای گناه فاصله بگیریم و به کوچکی ظاهری آن فریفته نشویم



صندوق حضرت موسي ـ عليه السّلام ـ و يا تابوت و يا به عبارتي ديگر صندوق عهد، صندوقي بوده است كه در نزد قوم يهود بسيار محترم بوده است. در روايات آمده است كه اين صندوق، همان جعبه‌اي است كه مادر حضرت موسي ـ عليه السّلام ـ او را در آن گذاشت، كه به آن اشاره خواهد شد. علاوه بر اينكه طبق آيه 248 سورة بقره يادگارهاي خاندان موسي و هارون در اين صندوق بوده است.
خداوند متعال مي‌فرمايد: «و پيامبر آنها به آنها گفت كه نشانه حكومت او اين است كه صندوق عهد به سوي شما خواهد آمد، همان صندوقي كه يادگارهاي خاندان موسي و هارون در آن است. در حالي كه فرشتگان آن را حمل مي‌كنند. در اين موضوع نشانه روشني براي شما است اگر ايمان داشته باشيد.»[1]
در رابطه با اين صندوق در تفاسير مختلف مطالب گوناگوني ذكر شده است.

يكي از مشهورترين ديدگاه‌ها در اين رابطه مطلبي است كه در تفسير نمونه ذكر شده است: «در احاديث اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ و گفته‌هاي بعضي مفسران مانند ابن عباس آمده است كه: تابوت همان صندوقي بود كه مادر موسي ـ عليه السّلام ـ او را در آن گذاشت و به دريا افكند. و هنگامي كه به وسيله عمال فرعون از دريا گرفته شده و موسي را از آن بيرون آوردند، همچنان در دستگاه فرعون نگهداري مي‌شد.

و سپس به دست بني اسرائيل افتاد. بني اسرائيل اين صندوق خاطره‌ انگيز را محترم مي‌شمردند و به آن تبرك مي‌جستند. موسي ـ عليه السّلام ـ در واپسين روزهاي عمر خويش، الواح مقدس كه احكام خدا بر آن نوشته بود، به ضميمة زره خود و يادگارهاي ديگري در آن نهاد، و به وصي خود «يوشع بن نون» سپرد.

و به اين ترتيب اهميت اين صندوق در نظر بني اسرائيل بيشتر شد. و لذا در جنگ‌هايي كه ميان آنان و دشمنان ايشان واقع مي‌شد، آن را با خود مي‌بردند و اثر رواني و معنوي خاصي در آنها مي‌گذارد. و لذا گفته‌اند تا زماني كه اين صندوق خاطره انگيز با آن محتويات در ميانشان بود، با سربلندي زندگي مي‌كردند. ولي تدريجاً مباني ديني آنها ضعيف شد و دشمنان بر آنها چيره شدند و آن صندوق را از آنها گرفتند. اما اشموئيل طبق آيات مورد بحث به آنها وعده داد كه به زودي صندوق عهد به عنوان يك نشانه بر صدق گفتار او به آنها باز خواهد گشت. و آرامش از دست رفته خود را خواهيد يافت.

در حقيقت صندوقي كه علاوه بر جنبة معنوي و تاريخي چيزي بالاتر از پرچم و شعار براي بني اسرائيل بود و وجود آن را نشانه استقلال و موجوديت خود مي‌دانستند و با مشاهده آن به ياد تجديد دوران عظمت پيشين مي‌افتادند به آنها باز مي‌گردد. در تواريخ آمده است هنگامي كه صندوق عهد به دست بت‌پرستان فلسطين افتاد و آن را به بت‌خانه خود بردند، دچار گرفتاري و ناراحتي فراوان شدند. لذا تصميم گرفتند آن را از شهر و ديار خود بيرون بفرستند، چون كسي حاضر به بيرون بردن آن نبود، ناچار آن را به دو گاو بستند و آن را در بيابان سر دادند.

اتفاقاً اين جريان درست همزمان با نصب طالوت به فرماندهي بني اسرائيل بود. فرشتگان خدا مأموريت يافتند كه اين دو حيوان را به سوي شهر اشموئيل برانند هنگامي كه بني اسرائيل صندوق عهد را در ميان خود ديدند، آن را به عنوان آيت و نشانه‌اي از طرف خداوند بر مأموريت طالوت تلقي كردند.»[2]
در تفسير روض الجنان به نقل از مفسران و اهل اخبار مي‌نويسد: «اين صندوق تابوتي است كه از طرف خداوند بر حضرت آدم ـ عليه السّلام ـ فرستاده شد و در آن، صورتِ پيامبران و صورت خانه‌هاي ايشان بوده است.[3] سپس نسل به نسل پيامبران را نقل مي‌كند كه اين صندوق به آنها رسيد، تا اينكه به دست حضرت موسي ـ عليه السّلام ـ مي‌رسد، آن حضرت تورات و وسائلي از خودش را در آن قرار مي‌دهد. سپس بعد از وفات او به اشموئيل مي‌رسد. در همين تفسير به نقل از ساير مفسران آمده است كه در آن عصاي موسي ـ عليه السّلام ـ و پاره‌اي از الواح بوده است همچنين نعلين موسي و عمامه هارون.»[4]
«علي بن ابراهيم در تفسيرش از امام محمّد باقر ـ عليه السّلام ـ نقل كرده است كه آن حضرت فرمود: مراد از تابوت آن صندوقي است كه خداوند براي مادر موسي ـ عليه السّلام ـ فرستاد كه موسي را در آن گذاشت و به دريا انداخت و اين تابوت نزد بني اسرائيل بسيار محترم و با ارزش بود ... .»[5]
مكان فعلي تابوت: در اين رابطه مفسران كمتر بحث كرده‌اند. در تفسير روض الجنان آمده است: «عبد الله بن عباس گفت: تابوت و عصاي موسي در بحيره طبريه است در درياي طبرستان و پيش از قيامت از آن‌جا بيرون آورده مي‌شود و اين در عهد صاحب الزمان باشد»[6]
نتيجه‌گيري: مطالبي كه در رابطه با اين صندوق از تفاسير مختلف نقل شد، نشان دهندة تقدس و اهميت اين صندوق مي‌باشد. و نه تنها در نزد يهوديان اين تقدس وجود دارد، بلكه نزد همة اديان بايد مقدس شمرده شود. «صندوقي كه با بدن موسي و الواح تورات تماس داشته مقدس و آرام بخش است.»[7] علاوه بر اينكه نام اين صندوق در قرآن نيز ذكر شده است. و طبق فرمايش قرآن كريم «فيه سكينة من ربكم» در آن آرامشي است از جانب پروردگار شما



امام خمینى از ولادت تا رحلت 

در روز بیستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهریـور 1281 هجرى شمسى ( 21 سپتامپر 1902 میلادى) در شهرستان خمین   از توابع استان مركزى ایران در خانواده اى اهل علـم و هجرت و جهاد و در خـانـدانـى از سلاله زهـراى اطـهـر سلام الله علیها، روح الـلـه المـوسـوى الخمینـى پـاى بـر خـاكدان طبیعت نهاد .
او وارث سجایاى آباء و اجدادى بـود كه نسل در نسل در كار هـدایـت  مردم وكسب مـعارف الهى كـوشیـده انـد. پـدر بزرگـوار امام خمینـى  مرحوم آیه الـله سید مصطفى مـوسـوى از معاصریـن مرحـوم آیه الـلـه  العظمـى میرزاى شیـرازى (رض)، پـس از آنكه سالیانـى چنـد در نجف  اشـرف علـوم و معارف اسلامـى را فـرا گرفته و به درجه اجتهـاد نایل  آمـده بـود بـه ایـران بازگشت و در خمیـن ملجاء مردم و هادى آنان  در امـور دینـى بـود. در حـالیكه بیـش از 5 مـاه ولادت روح الـلـه  نمى گذشت، طاغوتیان و خوانین تحت حمایت عمال حكومت وقت نداى حق طلبـى پـدر را كه در برابر زورگـوئیهایشان بـه مقاومت بـر خاسته بـود، با گلـوله پاسـخ گفـتـنـد و در مـسیر خمیـن به اراك وى را بـه شهادت رسانـدنـد. بستگان شهیـد بـراى اجراى حكـم الهى قصاص به  .تهران (دار الحكـومه وقت) رهـسـپار شـدند و بر اجراى عـدالت اصـرار ورزیدند تا قاتل قصاص گردید
بدیـن ترتبیب امام خـمیـنى از اوان كـودكى با رنج یـتیـمىآشـنا و با مفهوم شهادت روبرو گردید. وى دوران كـودكـى و نـوجـوانى را تحت  سرپرستى مادر مـومـنـه اش (بانـو هاجر) كه خـود از خاندان علـم و تقـوا و از نـوادگان مـرحـوم آیـه الـلـه خـوانسـارى ( صاحب زبـده  التصانیف ) بوده است. همچنیـن نزد عمه مـكـرمه اش ( صاحبـه خانم ) كه بانـویى شجاع و حقجـو بـود سپرى كرد اما در سـن 15 سالگى از  نعمت وجـود آن دو عزیز نیز محـروم گـردید.

هجرت به قـم، تحصیل دروس تكمیلى وتدریس علوم اسلامى

اندكـى پـس از هجرت آیه الله العظمـى حاج شیخ عبد الكریـم حایرى یزدى ـ رحـمه الله علیه ـ  ( نـوروز 1300 هـجـرى شمسـى، مـطابق بـا رجب المـرجب 1340 هجـرى قمـرى ) امام خمینى نیز رهـسپار حـوزه  علمیه قـم گردید و به سرعت مراحل تحصیلات تكمیلى علوم حـوزوى را نزد اسـاتید حـوزه قـم طـى كرد. كه مـى تـوان از فرا گرفتـن تـتـمـه  مباحث كـتاب مطـول ( در علـم معانى و بیان ) نزد مرحوم آقا میـرزا محمـد علـى ادیب تهرانـى و تكمیل دروس سطح نزد مرحـوم آیه الـله  سید محمد تقـى خـوانسارى، و بیشتر نزد مرحـوم آیه الـله سیـد عـلى  یثربى كاشانى و دروس فـقـه و اصـول نزد زعیـم حـوزه قـم آیـه الـله  العظمى حاج شیخ عبدالكریـم حایرى یزدى ـ رضـوان الـلـه علیهـم نام  برد .
پـس از رحلت آیه الله العظمـى حـایـرى یزدى تلاش امـام خمینـى به همراه جمعى دیگر از مجتهدیـن حـوزه علمیه قـم به نـتیچـه رسیـد و آیه الله العظمـى(رض) به عنـوان زعیـم حـوزه عـلمیـه عازم قـــم  گـردیـد. در این زمان، امام خمینـى به عـنـوان یـكـى از مـدرسیـن و مجتهدیـن صـاحب راءى در فـقـه و اصـول و فلسفه و عرفــان و اخلاق  شناخته مى شد . حضرت امام طى سالهاى طولانى در حوزه علمیه قـم به  تدریـس چندیـن دوره فقه، اصـول، فلسفه و عرفان و اخـلاق اسـلامى در فیضیه، مسجـد اعظم، مسجـد  محمـدیه، مـدرسه حـاج ملاصـادق، مسجد سلماسى، و ... همت گماشت و در حـوزه علمیه نجف نیز قریب 14 سال  در مسجـد شیخ اعطـم انصــــارى (ره) معارف اهل بیت و فـقـه را در عالیترین سطـوح تدریـس نمود و در نجف بـود كه بـراى نخـستیـن بار .مبانـى نظرى حكـومت اسلامـى را در سلسله درسهاى ولایت فـقیه بازگـو نمود.

امـام خمینـى در سنگـر مبـارزه و قیــام

روحیه مبارزه و جهاد در راه خـدا ریـشـه در بینـش اعـتـقـادى و تربیت و محیط خانـوادگى و شرایط سیـاسى و اجـتماعى طـول دوران زندگى آن حضرت داشـتـه است. مـبارزات ایـشان از آغاز نـوجـوانـى آغـاز و سیـر تكاملى آن به مـوازات تكـامـل ابـعاد روحى و عـلمى ایـشان از یكـسـو و اوضاع و احـوال سیاسـى و اجتماعى ایـران و جـوامع اسـلامـى از سـوى دیگـر در اشكـال مخـتـلف ادامـه یـافـته است و در ســـال 1340 و 41 ماجراى انجمـنهاى ایالـتى و ولایـتى فرصـتـى پـدیـد آورد تا ایـشان در رهبـریت قیام و روحـانیـت ایـفاى نقـش كنـد و بـدیـن تـرتیـب قیـام سراسرى روحانیت و ملت ایـران در 15 خـرداد سال 1342 با دو ویـژگـى برجستـه یعنى رهـبرى واحد امام خمیـنى و اسلامـى بـودن انگیـزه ها، و شعارها و هدفهـاى قیام، سرآغـازى شـد بر فـصـل نـویـن مـبارزات مـلـت ایران كه بـعد ها تحت نام انقلاب اسلامى در جهان شناخـتـه و معرفـى شـد امام خمیـنـى خاطـره خـویـش از جنـگ بیـن المـلل اول را در حالیكه نـوجـوانى 12 ساله بـوده چنین یاد مـى كند : مـن هـر دو جـنـگ بیـن المللـى را یادم هست ... مـن كـوچـك بـودم لكـن مـدرسـه مى رفـتـم و سربازهاى شـوروى را در هـمان مركزى كه ما داشـتیـم در خـمیـن، مـن آنجا آنهـا را مى دیـدم و ما مـورد تاخت و تاز واقع مى شـدیـم در جـنـگ بیـن المـلـل اول. حضـرت امام در جایى دیگر با یاد آورى اسامى بـرخى از خوانیـن واشـرار سـتمگر كه در پناه حكـومت مـركـزى بـه غـارت اموال و نوامیـس مردم مى پرداختند مى فـرماید : مـن از بچگى در جـنـگ بـودم ... ما مـورد زلقـى هـا بـودیـم، مـورد هـجـوم رجـبعلیـهـا بــودیـم و خـودمان تفنگ داشتیـم و مـن در عیـن حالى كه تـقـریـبا شـایـد اوایـل بلوغم بود، بـچـه بودم، دور ایـن سنگـرهایى كه بـسـتـه بـود نـد در مـحل ما و اینها مى خـواسـتند هجـوم كـنند و غـارت كـنند، آنجا مى رفـتیــم سنگرها را سركشـى مى كردیـم كـودتاى رضا خان در سـوم اسفـند 1299 شمسـى كه بنابر گـواهـى اسـناد و مدارك تاریخـى و غیر قابـل خـدشـه بـوسیله انگلیـسها حـمایت و سازمانـدهـى شـده بـود هـر چـنـد كـه بـه سلطنت قاجاریه پایان بخشید و تا حـدودى حكـومت مـلوك الطـوایـفـى خـوانیـن و اشـرار پـاركنـده را محمـدود سـاخت اما درعـوض آنچـنـان دیكتاتـورى پدید آورد كه در سایـه آن هـزار فامیـل بر سرنـوشـت مـلـت مظلـوم ایـران حاكـم شدند ودودمان پهـلـوى به تنهایى عهـده دار نقـش سابق خوانین و اشرار گردید .
در چنینـى شرایطـى روحانیت ایران كه پـس از وقایع نهـضـت مشروطیت در تنگناى هجـوم بى وقـفـه دولتهـاى وقت و عـمال انگلیسى از یكـسو و دشمـنیهاى غرب باختگان روشنفـكر مـآب از سـوى دیگر قـرار داشت براى دفاع از اسـلام و حـفـظ موجـودیت خـویـش بـه تكاپـو افـتاد. آیه الـلـه العظمى حاج شیخ عـبدالـكریـم حایرى بـه دعـوت علماى وقت قـم از اراك به ایـن شهـر هجرت كرد واندكـى پـس از آن امـام خـمیـنى كه با بـهـره گیرى از استعداد فـوق العاده خـویـش دروس مقـدماتى و سطـوح حـوزه علمیه را در خـمیـن و ارا ك با سـرعـت طى كرده بود به قـم هجرت كـرد و عملا در تـحكیـم موقعیت حـوزه نـو تاسیـس قـم مـشاركـتى فعال داشت.
زمان چندانـى نگذشت كه آن حضرت در اعداد فضلاى برجـسته این حـوزه در عرفـان و فلسفه و فقه و اصـول شنـاخته شـد.
پـس از رحلت آیـه اللـه العظمى حایرى ( 10 بهمـن 1315 ه-ش ) حـوزه علمیه قـم را خطر انحلال تهـدید مى كرد. عـلماى مـتـعهـد به چاره جویى برخاستند. مدت هشت سال سرپرستى حـوزه علمیـه قـم را آیات عـظـام :
سید محمد حجت، سید صدر الدیـن صدر و سیـد محـمـد تقـى خـوانسارى -رضوان الـلـه علیهـم ـ بر عهده گرفتند. در ایـن فاصله و بـخصـوص پـس از سقوط رضاخان، شرایط براى تحقق مرجعیت عظمى فراهـم گردید. آیه الله العظمى بروجردى شخصیت علمى برجسته اى بـود كـه مـى تـوانست جانشین مناسبـى براى مـرحوم حایرى و حفـظ كیان حـوزه بـاشـد. ایـن پیشنهاد از سـوى شاگردان آیـه الـلـه حایرى و از جمله امام خـمیـنـى به سرعت تعقیب شـد. شخص امام در دعـوت از آیـه الـلـه بـروجردى براى هجرت به قـم و پذیرش مسئولیت خطیر زعامت حـوزه مجدانه تلاش كرد.
امام خمینـى كه با دقـت شـرایط سیاسـى جامعه و وضعیـت حـوزه ها را زیر نظر داشت و اطـلاعات خـویش را از طریق مطالـعه مـستمر كتب تاریخ معاصـر و مجلات و روزنـامـه هاى وقـت و رفـت و آمـد بـه تهـران و درك محضر بزرگانى همچون آیـه الـلـه مـدرس تكـمیل مى كرد دریافـته بـود كه تـنها نقـطـه امیـد بـه رهـایـى و نجات از شـرایط ذلت بارى كه پـس از شكست مشروطیت و بخصـوص پـس از روى كار آوردن رضا خان پدید آمده است، بیدارى حوزه هاى عـلمیـه و پیش از آن تضـمیـن حیات حوزه ها و ارتبـاط معنـوى مـردم بـا روحـانیت مـى بـاشـد.
امام خمینى در تعقیب هدفهاى ارزشمند خویش در سال 1328 طرح اصلاح اساس ساختار حـوزه علمیه را با هـمـكارى آیـه الـلـه مـرتضـى حایـرى تهیـه كرد و بـه آیـه الـلـه بـروجردى ( ره) پیشـنهاد داد. ایـن طرح از سوى شاگردان امام و طلاب روشـن ضمیر حـوزه مـورد اسـتقبال و حمایت قرار گرفت .
اما رژیـم در محاسباتـش اشـتـبـاه كرده بـود. لایحه انجـمـنـهاى ایالتى و ولایتى كـه به مـوجـب آن شـرط مسـلمان بودن، سوگـند به قرآن كریـم و مرد بـودن انـتخاب كـنـنـدگان و كاندیـداها تغییر مـى یافت در 16 مهـر 1341 ه - ش به تصـویب كـابیـنـه امیـر اسـد الـلـه علـم رسیـد. آزادى انتخابات زنان پـوششـى براى مخفى نگـه داشـتـن هـدفـهاى دیگر بـود.
حذف و تغییر دو شـرط نخـست دقیـقا بـه منظور قانـونـى كـردن حضـور عناصر بهایـى در مصـادر كـشـور انتخاب شـده بـود. چـنانكه قـبـلا نیـز اشاره شد پـشتیـبـانى شـاه از رژیـم صهیـونیـستـى در تـوسعه مناسبات ایران و اسرائیل شرط حمایـتهاى آمـریـكـا از شـاه بـود. نـفـوذ پیـروان مـسـلك استعـمـارى بهـائیت در قـواى سه گانه ایران ایـن شرط را تحقق مـى بخشید. امام خمیـنـى به هـمراه عـلماى بزرگ قـم و تهـران به محض انتشار خبر تصویب لایحه مـزبور پـس از تبادل نـظـر دسـت به اعـتـراضات همه جانبه زدند .
نقـش حضرت امام در روشـن ساختـن اهداف واقعى رژیـم شـاه و گوشـزد كـردن رسالت خطیر علما و حـوزه هاى علمیـه در ایـن شـرایـط بـسیـار مـوثـر وكارساز بـود. تلگرافـهـا و نامـه هـا سرگـشـاده اعـتـراض آمیز علما به شاه و اسـد الـلـه علـم مـوجى از حـمایـت را در اقـشار مخـتلف مردم برانگیخت. لحـن تلگرافـهـاى امام خمیـنـى به شاه و نخست وزیر تند و هشـدار دهنده بود. در یكـى از ایـن تلگرافها آمده بـود :
اینجانب مجددا به شما نصیحت مى كنـم كه بـه اطاعت خـداوند مـتعـال و قانـون اساسـى گردن نهید واز عواقب وخیـمـه تخلف از قـرآن و احـكام علماى ملت و زعماى مسلمیـن و تخـلف از قانـون اساس بـترسید وعـمـدا و بـدون مـوجب مـمـلكت را به خطـر نیـنـدازید و الا علماى اسلام درباره شمـا از اظهار عقیـده خـوددارى نخـواهنـد كـرد .
بدیـن ترتیـب ماجراى انجـمنهاى ایـالـتى و ولایـتـى تجربـه اى پیروز و گرانقدر براى ملت ایران بـویژه از آنجهـت بـود كـه طى آن ویـژگیـهـاى شخصیتـى را شناخـتـنـد كه از هر جهـت براى رهـبـرى امت اسلام شایسته بـود. باو جـود شكست شـاه در ماجـراى انجـمـنها، فـشـار آمریكـا بـراى انجـام اصلاحـات مـورد نظر ادامـه یافت. شـاه در دیـماه 1341 هجـرى شمسى اصـول ششگانه اصلاحات خویـش را بر شمرد و خـواستار رفـراندوم شد . امام خمینى بار دیگـر مراجع و عـلمـاى قـم را بـه نـشـست و چاره جویى دوباره فراخواند .
با پیشنهاد امام خمینى عیـد باسـتانـى نـوروز سـال 1342 در اعـتراض به اقدامات رژیم تحریـم شد. در اعلامیه حضـرت امام از انـقـلاب سـفیـد شاه بـه انقـلاب سیـاه تعـبیـر و هـمـسـویـى شـاه بـا اهـداف آمریكا و اسرائیل افـشا شده بود . از سـوى دیگـر، شـاه در مـورد آمادگى جامـعـه ایـران بـراى انجام اصلاحات آمـریكا به مـقامات واشـنگـتـن اطـمیـنان داده بـود و نام اصـلاحات را انقـلاب سـفیـد نهاده بـود. مخالـفت عـلما براى وى بسیار گران  مىآمد .
امام خمیـنى در اجـتماع مردم، بى پروا از شخـص شـاه به عنـوان عـامل اصلـى جنایات و هـمـپیـمان بـا اسـرائیـل یاد مـى كـرد و مـردم را بـه قیام فرا مـى خـوانـد. او در سـخـنـرانى خـود در روز دوازده فـروردیـن 1342 شدیـدا از سـكـوت عـلماى قـم و نجف و دیگر بلاد اسلامى در مقابل جنایات تازه رژیـم انـتـقـاد كرد و فـرمـود : امـروز سكـوت هـمـراهى بـا دستگـاه جبـار است حضـرت امـام روز بعد ( 13 فروردیـن 42 ) اعلامیـه معروف خـود را تحت عنـوان شاه دوستى یعنى غارتگرى منـتـشر ساخت .
راز تاءثیر شگـفت پیـام امام و كـلام امـام در روان مخاطـبیـنـش كه تا مرز جانـبازى پیـش مـى رفت را بایـد در هـمیـن اصـالت انـدیشه، صلابت راى و صـداقت بـى شـائبه اش بـا مـردم جستجـو كـرد .
سال 1342 با تحریـم مراسـم عیـد نوروز آغـاز و با خـون مظـلـومیـن فیضیه خـونرنگ شد. شـاه بر انجام اصـلاحات مـورد نظـر آمـریكـا اصـرار مـى ورزیـد و امام خـمیـنى بر آگاه كردن مردم و قیـام آنـان در بـرابـر دخـالتهاى آمـریكـا و خیـانـتهاى شاه پـافـشـارى داشـت. در چهـارده فروردیـن 1342 آیـه الله العظمـى حكیـم از نجف طـى تلگـرافـهـایى بـه علما و مراجع ایران خـواستار آن شد كـه همگـى به طـور دسـتـه جمـعى به نجف هجرت كنند. این پیشنهاد براى حفـظ جان عـلما و كیان حـوزه ها مطرح شده بود .
حضرت امام بـدون اعـتـنا بـه ایـن تهـدیـدها، پاسخ تلگـراف آیـه الـلـه العـظـمى حكیـم را ارسال نمـوده و در آن تاكیـد كرده بـود كـه هـجـرت دسـتـه جمـعى علما و خالـى كـردن حـوزه علمیه قـم به مصلحت نیست .
امام خمیـنـى در پیامـى( بـه تایخ 12 / 2 / 1342 ) بـمناسـبـت چهـلـم فاجعـه فیـضیـه بـر همـراهـى عـلما و مـلت ایران در رویارویـى سـران ممـالك اسلامـى و دول عربـى بـا اسـرائیل غاصب تـاكید ورزید وپیمانهاى شـاه و اسـرائیل را محكـوم كرد .

قیام 15 خرداد

ماه محرم 1342 كه مـصادف با خرداد بـود فـرا رسید. امام خمینى از ایـن فـرصت نهـایت اسـتفاده را در تحـریك مردم بـه قیام عـلیـه رژیـم مستبد شاه بعمل آورد .
امام خمینى در عـصـر عاشـوراى سال 1383 هجرى قمـى( 13 خرداد 1342شمسى ) در مـدرسه فیضیـه نطق تاریخـى خـویـش را كه آغازى بر قیام 15 خرداد بود ایراد كرد .
در همیـن سخنرانى بـود كه امام خمیـنى بـا صداى بلند خطاب به شاه فرمـود : آقا مـن به شما نصیحت مـى كنـم، اى آقاى شـاه ! اى جنـاب شاه! مـن به تو نیصحت مى كـنم دسـت بـردار از این كارها، آقا اغـفـال مى كنند تو را. مـن میل ندارم كـه یـك روز اگر بـخـواهـند تـو بـروى، همه شكر كـنند ... اگر دیكـته مى دهند دسـتت و مى گـویند بخـوان، در اطـرافـش فكـر كـن .... نصیحت مرا بـشـنـو ... ربط ما بیـن شـاه و اسرائیل چیست كه سازمان امنیت مـى گـوید از اسرائیـل حرف نزنیـد ... مگر شاه اسـرائیلـى است ؟ شاه فـرمان خامـوش كـردن قیـام را صادر كـرد. نخست جمع زیادى از یاران امام خمینـى در شـامگاه 14 خرداد دستگیـر و ساعت سه نیمه شب ( سحـرگاه پانزده خـرداد 42 ) صـدها كماندوى اعـزامـى از مركز، منزل حضرت امـام را محاصره كردند و ایشان را در حالیكه مشغول نماز شب بـود دستگیـر و سـراسیـمـه بـه تهـران بـرده و در بازداشــتگاه باشگاه افـسـران زنـدانـى كـردنـد و غروب آنروز به زندان قـصر مـنتقل نمـودنـد . صـبحگاه پـانـزده خـرداد خبـر دستگیرى رهـبـر انقلاب بـه تهـران، مـشهـد، شیـراز ودیگـر شهرها رسیـد و وضعیتـى مشـابه قـم پـدید آورد .
نزدیكترین ندیم همیشگى شاه، تیمـسار حسیـن فردوست در خاطراتش از بكارگیرى تجربیات و همكارى زبـده ترین ماموریـن سیاسى و امـنیـتى آمریكا براى سركـوب قیام و هـمچنیـن از سراسیمگـى شاه و دربـار وامراى ارتـش وساواك در ایـن ساعـات پرده بـرداشـتـه و تـوضیح داده است كه چگـونه شـاه و ژنـرالهـایـش دیـوانه وار فرمان سركـوب صادر مى كردند .
امام خمینـى، پـس از 19 روز حبـس در زنـدان قـصـر بـه زنـدانـى در پـادگـان نظامـى عشـرت آبـاد منتقل شـد .
با دستگیرى رهبـر نهـضـت و كـشتار وحشیانه مـردم در روز 15 خـرداد 42، قیام ظاهرا سركوب شد. امـام خمینى در حبـس از پاسخ گفتـن بـه سئوالات بازجـویان، با شهـامت و اعلام ایـنكه هیـئـت حاكمه در ایـران و قـوه قضائیه آنرا غیر قـانـونـى وفـاقـد صلاحیت مـى داند، اجتـناب ورزیـد. در شامگاه 18 فـروردیـن سال 1343 بـدون اطلاع قـبـلى، امام خمینى آزاد و به قـم منتقل مـى شـود. بـه محض اطلاع مردم، شـادمـانى سراسر شهر را فرا مـى گیرد وجشنهاى باشكـوهى در مـدرسه فیـضیـه و شهـر بـه مـدت چـنـد روز بـر پا مـى شـود . اولیـن سالگـرد قیام 15خـرداد در سال 1343 با صـدور بیانیه مـشتـرك امام خمیـنـى و دیگر مراجع تقلید و بیانیه هاى جداگانه حـوزه هاى علمیه گرامـى داشـتـه شـد و به عنـوان روز عزاى عمـومـى معرفـى شـد.
امـام خمینـى در هـمیـن روز ( 4 آبـان 1343 ) بیانیـه اى انقلابـى صادر كرد و درآن نـوشـت : دنیا بـدانـد كه هر گرفـتارى اى كـه ملـت ایـران و مـلـل مسلمیـن دارنـد از اجـانب اسـت، از آمـریكاست، ملـل اسلام از اجـانب عمـومـا و از آمـریكـا خصـوصـا متنفــر است ... آمـریكـاست كه از اسـرائیل و هـواداران آن پشتیبـانـى مـى كنـد. آمریكاست كه به اسرائیل قـدرت مـى دهـد كه اعراب مسلـم را آواره كند. افشاگرى امام علیه تصـویب لایحه كاپیتـولاسیون، ایران را در آبان سـال 43 در آستـانه قیـامـى دوبـاره قرار داد .
سحرگاه 13 آبان 1343 دوباره كماندوهاى مـسلح اعـزامى از تـهـران، مـنزل امام خمیـنى در قـم را محاصره كـردنـد. شگـفـت آنـكه وقـت باز داشت، هـمـاننـد سال قـبـل مصادف با نیایـش شبـانه امام خمینـى بـود .حضرت امام بازداشت و بـه هـمراه نیروهاى امـنیـتى مـستقیما بـه فرودگاه مهرآباد تهران اعـزام و بـا یك فـرونـد هـواپیـماى نظامى كـه از قبل آماده شـده بـود، تحت الحـفـظ مامـوریـن امـنیـتى و نظامى بـه آنكارا پـرواز كـرد. عـصـر آنـروز سـاواك خـبـر تـبـعیـد امـام را بـه اتهام اقـدام علیه امنیت كشـور ! در روزنـامه ها مـنتـشـر سـاخت.
علیرغم فضاى خفقان موجى از اعتراضها بـه صـورت تـظـاهـرات در بـازار تهران، تعطیلى طولانى مدت دروس حوزه ها و ارسال طومارها و نامـه ها به سازمانهاى بیـن المللـى و مـراجع تقلیـد جلـوه گـر شد.
اقامت امام در تركیه یازده ماه به درازا كشید در این مدت رژیم شاه با شدت عمل بـى سابقه اى بقایاى مقاومت را در ایران در هـم شكـست و در غیاب امام خمینى به سرعت دست به اصلاحات آمریكا پـسند زد. اقـامت اجبارىدر تـركیـه فـرصتـى مغـتـنـم بـراى امـام بـود تا تـدویـن كتـاب بزرگ تحـریـر الـوسیله را آغاز كند.

تبعیـد امـام خمینـى از تـركیه به عراق

روز 13 مهرماه 1343 حضرت امام به هـمـراه فرزنـدشان آیه الله حاج آقا مصطفـى از تركیه به تبعیدگاه دوم، كشـور عراق اعزام شدند . امام خمینى پس از ورود بـه بـغداد بـراى زیارت مرقـد ائـمه اطهار(ع) به شهــرهــاى كاظمیـن، سامـرا و كـربلا شتـافت ویك هـفـته بعد بـه محل اصلـى اقـامت خـود یعنـى نجف عزیمت كرد.
دوران اقامت طـولانـى و 13 ساله امام خمینى در نجف در شرایطى آغاز شد كه هر چند در ظاهر فشارها و محدودیـتهاى مستقیـم در حـد ایـران و تـركیه وجـود نـداشت اما مخالفـتها و كارشكـنیها و زخـم زبانهـا نـه از جـبـهـه دشمـن رویارو بـلكه از ناحیه روحانى نمایان و دنیا خـواهان مخفى شده در لباس دیـن آنچنان گـسترده و آزاردهنده بود كه امام با هـمـه صـبر و بـردبارى معروفـش بارها از سخـتى شرایط مبارزه در ایـن سالها بـه تلخى تمام یاد كرده است. ولى هیچیـك از ایـن مصـائب و دشـواریها نـتـوانـست او را از مـسیــرى كه آگـاهانه انتخاب كرده بود باز دارد .
امام خمینى سلسله درسهاى خارج فـقه خـویـش را با همه مخالفتها و كارشكنیهاى عناصر مغرض در آبان 1344 در مسجد شیخ انصارى (ره) نجف آغاز كرد كه تا زمان هجـرت از عراق به پاریـس ادامه داشت . حوزه درسى ایشان به عنـوان یكى از برجسته تریـن حوزه هاى درسى نجف از لحـاظ كیفیت و كمیت شـاگـردان شنـاخته شـد .
امام خمینـى از بدو ورود بـه نجف بـا ارسال نامـه ها و پیكـهایى بـه ایران، ارتباط خویـش را بـا مـبارزیـن حـفـظ نـموده و آنان را در هـر منـاسبـتـى بـه پـایـدارى در پیگیـرى اهـداف قیام 15 خـرداد فـرا مى خواند .
امام خمینى در تمام دوران پـس از تـبـعید، علیرغـم دشواریهاى پدید آمـده، هیچگاه دست از مبارزه نـكـشیـد، وبـا سخنـرانیها و پیامهـاى خـویـش امیـد به پیـروزى را در دلها زنـده نگـاه مى داشت .
امام خمینى در گفتگـویى با نمانیده سازمان الفـتـح فـلسطیـن در 19 مهر 1347 دیـدگاههاى خویش را درباره مسائل جهان اسلام و جهاد ملت فلسطین تشریح كرد و در همین مصاحبه بر وجوب اختصاص بخشى از وجـوه شـرعى زكات بـه مجـاهـدان فلسطینـى فتـوا داد .
اوایل سال 1348 اختلافات بیـن رژیـم شاه و حزب بـعث عراق بـر سر مرز آبـى دو كشـور شدت گرفت. رژیـم عراق جمع زیادى از ایـرانیان مقیـم این كشـور را در بـدتریـن شرایط اخراج كرد. حزب بـعث بـسیار كوشید تا از دشمـنى امام خمیـنى با رژیـم ایـران در آن شرایط بـهـره گیرد .
چهار سال تـدریس، تلاش و روشنگرى امام خمیـنـى تـوانسته بـود تا حـدودى فضاى حـوزه نجف را دگرگـون سازد. اینـك در سال 1348 علاوه بر مبارزین بیـشمار داخل كشور مخاطبین زیادى در عراق، لبـنان و دیگر بـلاد اسلامـى بـودنـد كه نهـضت امام خمینى را الگـوى خویـش مى دانستند .

امـام خمینـى و استمـرار مبـارزه ( 1350 ـ 1356 )

نیمه دوم سال 1350 اختلافات رژیـم بعثـى عراق و شاه بالا گـرفت و به اخراج و آواره شـدن بسیارى از ایرانیان مقیـم عراق انجامید. امام خمینى طـى تلگرافى به رئیـس جمهور عراق شدیدا اقدامات ایـن رژیـم را محكـوم نمود. حضرت امام در اعتراض به شرایط پیـش آمـده تصمیـم به خـروج از عراق گـرفت اما حكـام بـغداد بـا آگـاهـى از پیـامـدهـاى هجـرت امـام در آن شـرایط اجـازه خـروج ندادند سال 1354 در سالگرد قیام 15 خـرداد، مـدرسه فیضیه قـم بار دیگر شاهـد قیام طلاب انقلابـى بـود. فریادهاى درود بر خمینـى ومـرگ بر سلسله پهلـوى به مـدت دو روز ادامه داشت پیـش از ایـن سازمانهـاى چـریكـى متلاشـى شـده وشخصیتهاى مذهى و سیاسى مبارز گرفـتار زندانهاى رژیم بودند .
شاه در ادامه سیاستهاى مذهـب ستیز خود در اسفنـد 1354 وقیحـانه تاریخ رسمـى كشـور را از مـبداء هجرت پیامـبـر اسلام بـه مبداء سلطنت شاهان هخامنشى تغییر داد. امام خمینى در واكنیشى سخت، فـتوا به حرمت استفاده از تاریخ بـى پایـه شاهنشاهـى داد. تحریـم اسـتفـاده از ایـن مبداء موهـوم تاریخى هـمانند تحریـم حزب رستاخیز از سـوى مردم ایران اسـتقبال شـد و هر دو مـورد افـتـضاحـى براى رژیـم شاه شـده و رژیـم در سـال 1357 ناگزیـر از عقـب نشینـى و لغو تـاریخ شاهنشاهى شد .

اوجگیرى انقلاب اسلامى در سال 1356 و قیام مـردم

امام خمینـى كه بـه دقت تحـولات جارى جهان و ایـران را زیـر نظر داشت از فـرصت به دست آمـده نهـایت بـهـره بـردارى را كـرد. او در مرداد 1356 طـى پیامى اعلام كرد : اكنون به واسطـه اوضاع داخلى و خارجى و انعـكاس جنایات رژیـم در مجامع و مطـبـوعات خارجى فرصتى است كه باید مجامع علمى و فـرهـنگى و رجال وطـنـخـواه و دانشجویان خارج و داخل و انجمـنهاى اسلامى در هر جایـى درنگ از آن استفاده كنند و بى پرده بپا خیزند .
شهادت آیه الله حاج آقا مصطفى خمینى در اول آبان 1356 و مراسم پر شكـوهـى كه در ایران برگزار شـد نقـطـه آغازى بـر خیزش دوباره حـوزه هاى علمیه و قیام جامعه مذهـبى ایران بـود. امام خمینى در همان زمان به گـونه اى شگفت ایـن واقعه را از الطـاف خفیـه الهى نامیده بـود. رژیـم شاه با درج مقاله اى تـوهیـن آمیـز عـلیـه امام در روزنامه اطلاعات انتقام گرفت. اعتراض بـه ایـن مـقـاله، بـه قیام 19 دى مـاه قـم در سـال 56 منجـر شد كـه طى آن جمعى از طلاب انقلابـى به خـاك و خـون كشیـده شـدند . شاه علیـرغم دست زدن به كشتارهاى جمعى نتـوانست شعله هاى افروخته شده را خاموش كند .
او بسیج نطـامـى و جهاد مسلحـانه عمـومـى را بـعنــــوان تنها راه باقیمانـده در شرایط دست زدن آمریكا بـه كـودتاى نظامـى ارزیـابـى مى كرد .

هجرت امام خمینى از عراق به پاریس

در دیدار وزراى خارجه ایران و عراق در نیـویـورك تصـمیـم به اخراج امام خمینـى از عراق گرفته شـد. روز دوم مـهـر 1357 مـنزل امـام در نجف بـوسیله قـواى بعثـى محاصره گردیـدانعكاس ایـن خبـر با خشـم گستـرده مسلمانان در ایران، عراق و دیگـر كشـورها مـواجه شـد .
روز 12 مهر ،امام خمینى نجف را به قصد مرز كـویت ترك گـفـت. دولت كویـت با اشاره رژیـم ایـران از ورود امـام بـه ایـن كـشـور جلوگیـرى كـرد. قـبـلا صحـبـت از هجـرت امام بـه لبـنـان و یا سـوریه بـود امـا ایشان پـس از مشـورت با فـرزنـدشان ( حجه الاسلام حاج سیـد احمـد خمینـى ) تصمیـم بـه هجـرت به پاریـس گرفت. در روز 14 مهـر ایشان وارد پاریس شدند .
و دو روز بعد در منزل یكى از ایرانیـان در نوفـل لـوشـاتــو ( حـومـه پاریـس ) مستقـر شـدنـد. ماءمـوریـن كاخ الیزه نظر رئیـس جـمهـور فـرانسه را مبنـى بـر اجتناب از هرگـونه فـعـالیـت سیاسـى بـه امام ابلاغ كـردنـد. ایـشـان نیز در واكـنـشــى تنـد تصـریح كـرده بـود كه ایـنگونـه محدودیتها خلاف ادعاى دمكراسى است و اگر او ناگزیر شـود تا از ایـن فرودگـاه بـه آن فـرودگـاه و از ایـن كـشـور بـه آن كـشـور بـرود بـاز دست از هـدفهایـش نخـواهـد كشیـد .
امام خمیـنى در دیـماه 57 شـوراى انقلاب را تكشیل داد. شاه نیز پـس از تشكیل شـوراى سلطـنـت و اخـذ راى اعـتـماد بـراى كـابینه بختیار در روز 26 دیـماه از كشـور فـرار كـرد. خـبـر در شـهـر تهران و سپـس ایران پیجید و مردم در خیابانها به جشـن و پایكـوبى پرداختند

بازگشت امام خمینى به ایران
پس از 14 سال تبعیـد

اوایل بهمـن 57 خبر تصمیم امام در بازگشت بـه كـشور منتشر شد. هر كس كه مى شنید اشك شوق فرو مى ریخت. مردم 14 سال انتظار كشیده بـودنـد. اما در عیـن حال مردم و دوستان امام نگـران جان ایشان بـودند چرا كه هنوز دولت دست نشانده شاه سر پا و حكومت نظامى بر قرار بود. اما امام خمینى تصمیـم خویـش را گرفته و طى پیامـهـایى به مردم ایران گـفـته بـود مى خـواهد در ایـن روزها سرنـوشـت سـاز و خطیر در كنار مردمـش باشد. دولت بخـتیار با هماهنگى ژنرال هایزر فـرودگـاههاى كشـور را به روى پـروازهـاى خـارجى بست.
دولت بختیار پـس از چنـد روز تـاب مقـاومـت نیـاورد و ناگزیـر از پذیرفتـن خـواست ملت شـد. سرانجام امام خمینـى بامداد 12 بهمـن 1357 پـس از 14 سال دورى از وطـن وارد كشـور شـد . استقبال بـى سـابـقـه مـردم ایـران چنـان عـظیـم و غیـر قـابل انكـار بــود كه خبرگزاریهاى غربـى نیز ناگزیر از اعـتـراف شـده و مستـقـبـلیـن را 4 تا 6 میلیون نفر برآورد كردند .

رحلت امام خمینى
وصال یار، فراق یاران

امام خمینى هـدفها و آرمانها و هـر آنچه را كه مـى بایــست ابـلاغ كنـد ، گفته بـود و در عمـل نیز تـمام هستیـش را بـراى تحقق هـمان هـدفها بـكار گرفته بـود . اینك در آستـانه نیمه خـرداد سـال 1368 خـود را در آماده ملاقات عزیزى مى كرد كه تمام عمرش را براى جلب رضاى او صرف كرده بـود و قامتش جز در بـرابـر او ، در مـقابل هیچ قدرتى خـم نشده ، و چشـمانش جز براى او گریه نكرده بـود . سروده هاى عارفانه اش همه حاكى از درد فـراق و بیان عطـش لحظه وصال محبوب بـود . و اینك ایـن لحظه شكـوهمنـد بـراى او ، و جانــكاه و تحمل ناپذیر بـراى پیروانـش ، فـرا مـى رسید . او خـود در وصیتنامه اش نـوشـته است : با دلى آرام و قلبـى مطمئن و روحى شاد و ضمیرى امیدوار به فضل خدا از خدمت خـواهران و برادران مرخص و به سـوى جایگاه ابــدى سفر مى كنـم و به دعاى خیر شما احتیاج مبرم دارم و از خداى رحمن و رحیـم مى خـواهـم كه عذرم را در كوتاهى خدمت و قصـور و تقصیر بپذیـرد و از مـلت امیدوارم كه عذرم را در كـوتاهى ها و قصـور و تقصیـرها بـپذیـرنـد و بـا قــدرت و تصمیـم و اراده بــه پیش بروند .
شگفت آنكه امام خمینـى در یكـى از غزلیاتـش كه چنـد سال قبل از رحلت سروده است :

انتظار فرج از نیمه خرداد كشم . سالها مى گذرد حادثه ها مى آید.
 ساعت 20 / 22 بعداز ظهر روز شنبه سیزدهـم خـرداد ماه سـال 1368 لحظه وصال بـود . قــلبـى از كار ایستـاد كه میلیـونها قلــب را بـه نور خدا و معنـویت احیاء كرده بـود . بــه وسیله دوربین مخفـى اى كه تـوسط دوستان امــام در بیمارستان نصب شده بـود روزهاى بیمارى و جریان عمل و لحظه لقاى حق ضبط شده است. وقتى كه گوشه هایـى از حالات معنوى و آرامـش امام در ایـن ایـام از تلویزیون پخـش شـد غوغایى در دلها بر افكند كه وصف آن جــز با بودن در آن فضا ممكـن نیست . لبها دائمـا به ذكـر خـدا در حـركت بود.
در آخرین شب زندگى و در حالى كه چند عمل جراحى سخت و طولانى درسن 87 سالگى تحمل كرده بود و در حالیكه چندیـن سرم به دستهاى مباركـش وصل بـود نافله شب مى خـواند و قـرآن تلاوت مـى كرد . در ساعات آخر ، طمانینه و آرامشى ملكـوتـى داشـت و مـرتبا شـهادت بـه وحـدانیت خـدا و رسالت پیـامبـر اكرم (ص) را زمـزمه مـى كـرد و بـا چنیـن حــالتى بـود كه روحـش به ملكـوت اعلى پرواز كرد . وقتى كه خبر رحلت امــام منتشر شـد ، گـویـى زلزله اى عظیـم رخ داده است ، بغضها تـركیـد و سرتاسر ایران و همـه كانـونهایـى كـه در جـهان بـا نام و پیام امام خمینـى آشـنا بـودنـد یــكپارچه گـریستند و بـر سر و سینه زدنـد . هیچ قلـم و بیـانـى قـادر نیست ابعاد حـادثه را و امواج احساسات غیر قابل كنترل مردم را در آن روزها تـوصیف كند.
مـردم ایـران و مسلمانان انقلابى ، حق داشتـند اینـچنیـن ضجه كـنند و صحنه هایى پدید آورند كه در تاریخ نمونه اى بـدیـن حجم و عظـمت براى آن سراغ نداریـم. آنان كسـى را از دست داده بـودند كـه عـزت پـایمال شـده شان را بـاز گـردانده بود ، دست شاهان ستمگر ودستهاى غارتگران آمریكایى و غربـى را از سرزمینشان كـوتاه كرده بود ، اسلام را احیاء كـرده بــود ، مسلمیـن را عــزت بـخـشیـده بـــود ، جمهـورى اسلامـى را بـر پـا كـرده بـود ، رو در روى همـه قـدرتهاى جهـنمـى و شیـطانـى دنیا ایستاده بـود و ده سال در بـرابـر صـدها تـوطئه برانـدازى و طـرح كـودتا و آشـوب و فتنه داخلـى و خارجـى مقاومت كرده بود و 8 سـال دفـاعى را فـرمانـدهـى كرده بـود كه در جبهه مقابلـش دشمنـى قـرار داشت كه آشكارا از سـوى هر دو قـدرت بزرگ شرق و غرب حمایت همه جانبه مـى شـد . مردم ،رهبر محبـوب و مرجع دینـى خـود و منادى اسلام راستیـن را از دست داده بـودند .
شایـد كسانـى كه قـادر به درك و هضـم ایـن مفاهیـم نیستنـد ، اگـر حالات مردم را در فیـلمهاى مـراسـم تودیع و تشییع و خاكسپارى پیكر مطهر امام خمینـى مشاهده كنـنـد و خـبر مرگ دهها تـن كه در مقابل سنگینـى ایـن حادثه تاب تحمـل نیـاورده و قـلبـشان از كار ایستـاده بـود را بشنـوند و پیكرهایى كه یكـى پـس از دیـگرى از شـدت تـاثـر بیهوش شـده ، بر روى دسـتها در امـواج جمعیت به سـوى درمانگاهها روانه مى شـدند را در فیلمها و عكسها ببیننـد ، در تفسیر ایـن واقعیتها درمانده شوند .
امـا آنـانكه عشـق را مـى شنـاسنـد و تجـربـه كـرده انـد ، مشكلـى نـخواهند داشت . حقیقـتا مردم ایران عاشق امام خمینى بـودند و چـه شعار زیبا و گـویایى در سالگرد رحلتـش انتخاب كرده بـودند كه :
عشق به خمینـى عشق به همه خوبیهاست .
روز چهاردهم 1368 ، مجلس خبرگان رهـبـر تشكیل گردیـد و پـس از قرائت وصیتنامه امـام خمینى تـوسـط حضرت آیـه الله خامنه اى كه دو ساعت و نیـم طـول كشید ، بحث و تبـادل نظر براى تعییـن جانشینـى امام خمینـى و رهبر انقلاب اسلامـى آغاز شد و پـس از چندیـن ساعت سـرانجام حضرت آیـه الله خامنه اى ( رئیـس جمهور وقت ) كه خود از شـاگـردان امـام خمینـى ـ سلام الله علیه ـ و از چهره هاى درخشـان انقلاب اسلامـى و از یـاوران قیـام 15 خـرداد بـود و در تـمـام دوران نهضت امـام در همـه فـراز و نشیبها در جـمع دیگـر یــاوران انـقلاب جـانبـازى كرده بود ، به اتفاق آرا براى ایـن رسالـت خطیر بـرگـزیده شد . سالها بـود كه غـربیـها و عوامل تحت حمایتشان در داخل كشـور كه از شكست دادن امـام ماءیـوس شـده بـودند وعده زمان مرگ امـام را مى دادند .
اما هـوشمندى ملت ایران و انتخاب سریع و شایسته خـبرگان و حمایـت فـرزنـدان و پیـروان امـام همه امیدهاى ضـد انقلاب را بـر بـاد دادنـد و نه تنها رحلت امـام پایان راه او نبـود بلكه در واقع عصر امام خمینـى در پهـنه اى وسیعـتر از گـذشـته آغاز شده بـود . مگر اندیشه و خـوبى و معنویت و حقیقت مى میرد ؟ روز و شـب پانزدهـم خرداد 67 میلونها نفر از مردن تهران و سـوگوارانى كه از شهرها و روستاها آمـده بـودند ، در محل مصلاى بـزرگ تهـران اجتماع كردنـد تـا بـراى آخـریـن بـار با پیكر مطهر مـردى كه بـا قیـامش قـامت خمیـده ارزشها و كرامتها را در عصر سیاه ستـم استـوار كرده و در دنیا نهـضتـى از خـدا خواهى و باز گشت به فطرت انسانى آغاز كرده بود ، وداع كنند.
هیچ اثرى از تشریـفات بـى روح مـرسـوم در مراسـم رسمى نبـود . همه چیز، بسیجى و مردمى وعاشقانه بـود. پیـكر پاك و سبز پوش امـام بـر بـالاى بـلنـدى و در حلـقه میلیـونها نفـر از جمعیت مـاتـم زده چـون نگینى مى درخشید . هر كس به زبان خویـش با امامـش زمـزمه مى كرد و اشك مـى ریخت . سـرتاسـر اتـوبان و راههاى منتهى به مصلـى مملـو از جمیعت سیاهپوش بود .
پـرچمهاى عزا بـر در و دیـورا شهر آویخته و آواى قرآن از تمام مساجد و مراكـز و ادارات و مـنازل بگـوش مـى رسیـد . شـب كـه فـرا رسیـد هزاران شمع بیاد مشعلـى كه امـام افـروخـته است ، در بیابـان مصلـى و تپه هـاى اطـراف آن روشـن شـد . خـانـواده هـاى داغدار گرداگرد شمعـها نشسته و چشمانشان بر بلنداى نـورانـى دوخته شـده بود .
فریاد یا حسیـن بسیجیان كه احساس یتیمى مـى كـردنـد و بــر سـر و سینه مـى زدنـد فـضا را عـاشـورایـى كرده بـود . بـاور اینـكـه دیـگر صداى دلنشیـن امام خمینـى را در حسینیه جماران نخـواهند شنید ، طاقتـها را بـرده بـود . مـردم شـب را در كـنار پیـكـر امـام بـه صبـح رسانیدند . در نخستنى ساعت بامداد شانزده خــرداد ، میـلـونهـا تـن به امامت آیت الله العظمـى گلپایگانى(ره) با چشمانى اشكبار برپیكر امام نماز گذاردند .
انبـوهى جمعیت و شكوه حماسه حضـور مـردم در روز ورود امام خمینى به كشـور در 12 بهمـن 1357 و تـكـرار گسـتـرده تـر ایـن حماسـه در مـراسـم تشییع پیكر امام ، از شگفـتیهاى تـاریخ اسـت . خـبرگـزاریهاى رسمـى جهـانـى جمعیت استقبال كننده را در سال 1357 تا 6 میلیـون نفر و جمعیت حاضـر در مــراسـم تشییـع را تا 9 میلیـون نفر تخمیـن زدند و ایـن در حالى بـود كه طى دوران 11 سـاله حكومت امام خمینى بـواسطه اتحـاد كشـورها غربـى و شرقى در دشمنى با انـقلاب و تحمیل جنگ 8 ساله و صـدهـا تـوطـئه دیـگـر آنـان ، مردم ایـران سخـتیها و مشكلات فـراوانـى را تحـمـل كرده و عزیزان بى شمارى را در ایـن راه از دست داده بـودند و طـبعا مـى بـایـست بـتدرج خسته و دلسرد شـده باشنـد امـا هرگز اینچنیـن نشـد . نسل پرورش یـافـته در مكتب الـهى امام خمینى به ایـن فرمـوده امام ایـمان كامـل داشـت كه :در جهـان حجـم تحمل زحمـتها و رنجها و فداكاریها و جان نثـاریها ومحرومیتها مناسب حجـم بـزرگى مقصـود و ارزشمندى وعلـو رتـبـه آن است پـس از آنـكه مراسـم تـدفیـن به علت شـدت احسـاسات عـزاداران امـكان ادامـه نیافت ، طـى اطلاعیه هاى مـكرر از رادیـو اعلام شـد كـه مـردم بـه خانه هایشان بازگردند ، مراسـم به بعد مـوكـول شــده و زمــان آن بعـدا اعلام شد . براى مسئولیـن تـردیـدى نـبـود كه هر چه زمان بگذرد صـدها هزار تـن از علاقه مندان دیگر امـام كـه از شهـرهاى دور راهـى تهران شده اند نیز بر جمعیت تشییع كننـده افـزوده خـواهـد شـد ، ناگزیر در بعدازظهر همان روز مراسم تـدفین بـا همان احساسات و بـه دشـوارى انـجـام شـد كـه گـوشـه هـایـى از این مـراسـم بـوسیـله خبرنگـاران بـه جهان مخابره شـد و بدین سان رحلت امام خمینـى نیز همچـون حیاتـش منـشاء بیـدارى و نهضتـى دوباره شـد و راه و یادش جاودانه گردید چرا كـه او حقیـقت بـود و حقیقت همیشه زنـده است و فناناپذیر .

زندگى امام به روایت امام

متن زیر فرازهائى از زندگى حضرت امام خمینى - سلام الله علیه - است كه پس از توضیحات معظم له، فرزند گرامى ایشان حضرت حجت ‏الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینى نوشته و سپس حضرت امام آن را اصلاح نموده است:

بسمه تعالى

به حسب شناسنامه شماره : 2744  تولد: 1279 شمسى در خمین، اما در واقع 20 جمادى‏الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق اول مهر 1281 شمسى است. (18 جمادى‏الثانى 1320 مطابق 30 شهریور 1281 صحیح است)

نام خانوادگى: مصطفوى; پدر: آقا مصطفى; مادر: خانم هاجر (دختر مرحوم آقامیرزا احمد مجتهد خوانسارى الاصل و خمینى المسكن)

صدور در گلپایگان به وسیله صفرى‏نژاد رئیس اداره آمار ثبت گلپایگان در خمین در مكتبخانه مرحوم ملا ابوالقاسم تحصیل شروع و نزد مرحوم آقاشیخ جعفر و مرحوم میرزا محمود (افتخار العلماء) درسهاى ابتدایى سپس در خلال آن نزد مرحوم حاج میرزا محمد مهدى (دایى) مقدمات شروع و نزد مرحوم آقاى نجفى خمینى منطق شروع و نزد حضرت‏عالى (×) ظاهرا (سیوطى و شرح باب حادى عشر و) منطق و مسلما در مطول مقدارى. در ادراك كه سنه 1339 قمرى براى تحصیل رفتم نزد مرحوم آقا شیخ محمد على بروجردى مطول و نزد مرحوم آقا شیخ محمد گلپایگانى منطق و نزد مرحوم آقا عباس اراكى شرح لمعه پس از هجرت به قم به دنبال هجرت مرحوم آیت ‏الله حاج شیخ عبدالكریم - رحمة الله علیه - (ظاهرا هجرت ایشان رجب 1340 قمرى بود) هجرت آیت‏الله حائرى به قم رجب 1340 و نوروز 1300 شمسى است) تتمه مطول را نزد مرحوم ادیب تهرانى موسوم به آقا میرزا محمد على و سطوح را نزد مرحوم آقاى حاج سید محمد تقى خوانسارى مقدارى و بیشتر نزد مرحوم آقا میرزا سید على یثربى كاشانى تا آخر سطوح و با ایشان به درس خارج مرحوم آیت ‏الله حائرى (حاج شیخ عبدالكریم) مى‏رفتیم و عمده تحصیلات خارج نزد ایشان بوده است. و فلسفه را مرحوم حاج سید ابوالحسن قزوینى و ریاضیات (هیئت، حساب) نزد ایشان و مرحوم آقامیرزا على اكبر یزدى. و عمده استفاده در علوم معنوى و عرفانى نزد مرحوم آقاى آقامیرزا محمد على شاه‏آبادى بوده است پس از فوت مرحوم آقاى حائرى با عده ‏اى از رفقا بحث داشتیم تا آنكه مر حوم آقاى بروجردى - رحمة‏الله - به قم آمدند براى ترویج ایشان به درس ایشان رفتم و استفاده هم نمودم و از مدتها قبل از آمدن آقاى بروجردى عمده اشتغال به تدریس معقول و عرفان و سطوح عالیه اصول و فقه بود پس از آمدن ایشان به تقاضاى آقایان; مثل مرحوم آقاى مطهرى به تدریس خارج فقه مشغول شدم و از علوم عقلیه بازماندم و این اشتغال در طول اقامت قم و مدت اقامت نجف مستدام بود و پس از انتقال به پاریس از همه محروم و به امور دیگر اشتغال داشتم كه تاكنون ادامه دارد. نام عیال اینجانب خدیجه ثقفى معروف به قدس ایران، متولد 1292 شمسى، صبیه حضرت آقاى  حاج میرزا محمد ثقفى طهرانى.

تاریخ ازدواج: 1308; فرزند اول: مصطفى، متولد: 1309 شمسى; 3 دختر در قید حیات با یك پسر، احمد متولد: 1324; دختران به ترتیب سن: صدیقه، فریده، فهیمه، سعیده و بعد از احمد، لطیفه; آخرین فرزند در حیات احمد.

روز شمار برخی مبارزات و تبعیدهای حضرت امام خمینى (ره)

16 مهرماه سال 1341
جلسه مهم حضرت امام خمینى (ره) با مراجع قم در رابطه با انجمنهاى ایالتى و ولایتى

11 آذر ماه سال 1341
لغو تصویبنامه ساختگى انجمنهاى ایالتى و ولایتى به دنبال مبارزات پیگیر حضرت امام خمینى (ره) و صدور پیام حضرت امام خمینى (ره) در مورد ختم این غائله

2 بهمن سال 1341
تحریم رفراندوم غیر قانونى و قلابى شاه از سوى حضرت امام خمینى (ره)

2 فروردین ماه سال 1342
فاجعه خونین مدرسه فیضیه به دست عمال رژیم شاه

15 خرداد سال 1342
دستگیرى شبانه حضرت امام خمینى (ره) . قیام تاریخى ملت ایران در اعتراض به دستگیرى حضرت امام (ره)

4 تیرماه سال 1342
انتقال حضرت امام خمینى (ره) از پادگان قصر به سلولى در عشرت آباد.

21 فرودین سال 1343
سخنرانى تاریخى حضرت امام خمینى (ره) در مسجد اعظم قم پس از آزادى از حبس و حصر.

4 آبان 1343
سخنرانى كوبنده حضرت امام خمینى (ره) به مناسبت طرح اسارتبار كاپیتولاسیون.

13 آبان 1343
بازداشت و تبعید حضرت امام خمینى (ره) به تركیه

21 آبان سال 1343
انتقال حضرت امام خمینى (ره) از آنكارا به بورساى تركیه

13 مهرماه سال 1344
انتقال حضرت امام خمینى (ره) از تركیه به بغداد

16 مهرماه 1344
حركت امام خمینى (ره) از سامرا به كربلا بعد از تبعید به عراق

23 مهرماه 1344
ورود و استقرار حضرت امام خمینى در نجف بعد از تبعید به عراق

23 آبان 1344
شروع درسهاى حوزه‏اى حضرت امام خمینى در نجف پس از تبعید به عراق

12 اردیبهشت 1356
پیام حضرت امام خمینى (ره) به مناسبت چهلم شهداى قم

2 مهرماه 1357
محاصره منزل حضرت امام خمینى (ره) توسط نیروهاى بعثى عراق

10 مهرماه 1357
هجرت حضرت امام خمینى (ره) از عراق به سوى كویت

13 مهرماه 1357
هجرت حضرت امام خمینى (ره) از عراق به فرانسه

12 بهمن 1357
بازگشت امام خمینى (ره) به میهن اسلامى پس از 15 سال تبعید.



پنج شنبه 20 تير 1392برچسب:حضرت عزیز, :: 13:50 ::  نويسنده : امیرحسین

"او کالّذی مرّ علی قریة وهی خاویة علی عروشها قال انّی یحیی هذه الله بعد موتها فاماته الله مائة عام ثمّ بعثه قال کم لبثت قال لبثت یوماً او بعض یوم قال بل لّبثت مائة عام فانظر الی طعامک و شرابک لم یتسنّه و انظر الی حمارک و لنجعلک آیة لّلنّاس وانظر الی االعظام کیف ننشزها ثمّ نکسوها لحما فلمّا تبیّن له قال اعلم انّ الله علی کلّ شی  قدیر."( بقره/ 259) 

یا چون آن کس که به شهری که بامهایش یکسر فرو ریخته بود، عبور کرد؛ [و با خود می] گفت: "چگونه خداوند، [اهل] این [ویرانکده] را پس از مرگشان زنده می کند؟" پس خداوند، او را [به مدّت] صد سال میراند. آنگاه او را برانگیخت، [و به او] گفت: چقدر درنگ کردی؟ گفت: یک روز یا پاره ای از روز را درنگ کردم. "[نه] بلکه صد سال درنگ کردی، به خوراک و نوشیدنی خود بنگر [که طعم و رنگ آن] تغییر نکرده است، و به دراز گوش خود نگاه کن [که چگونه متلاشی شده است. این ماجرا برای آن است که هم به تو پاسخ گوییم] و هم تو را [در مورد معاد] نشانه ای برای مردم قرار دهیم. و به [این] استخوانها بنگر، چگونه آنها را برداشته به هم پیوند می دهیم؛ سپس گوشت برآن می پوشانیم." پس هنگامی که [چگونگی زنده ساختن مرده] برای او آشکار شد، گفت: "[اکنون] می دانم که خداوند بر هر چیزی تواناست."

"و قالت الیهود عزیر ابن الله و قالت النصاری المسیح ابن الله ذلک قولهم بافواههم یضاهؤن قول الذین کفروا من قبل قاتلهم الله انّی یوفکون."( توبه/ 30)

و یهود گفتند: "عزّیر، پسر خداست." و نصاری گفتند: "مسیح، پسر خداست." این سخنی است [باطل] که به زبان می آورند، و به گفتار کسانی که پیش از این کافر شده اند شباهت دارد. خدا آنان را بکشد؛ چگونه [از حق] باز گردانده می شوند؟

 



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 20 تير 1392برچسب:ادریس, :: 13:49 ::  نويسنده : امیرحسین

یکی از پیامبران که نامش در قرآن دوبار آمده(1) و در آیه 56 سوره  مریم به عنوان پیامبر صدیق یاد شده، حضرت ادریس است که در اینجا نظر شما را به پاره ای از ویژگیهای او جلب می کنیم:

ادریس که نام اصلیش «اُخنوخ» است در نزدیک کوفه در مکان فعلی مسجد سهله می زیست. او خیاط بود و مدت سیصد سال عمر نمود و با پنج واسطه به آدم علیه السلام می رسد. سی صحیفه از کتابهای آسمانی بر او نازل گردید. تا قبل از ایشان مردم برای پوشش بدن خود از پوست حیوانات استفاده می کردند، او نخستین کسی بود که خیاطی کرد و طرز دوختن لباس را به انسانها آموخت و از آن پس مردم به تدریج از لباسهای دوخته شده استفاده می کردند. او بلند قامت و تنومند و نخستین انسانی بود که با قلم خط نوشت و بر علم نجوم و حساب و هیئت احاطه داشت و آنها را تدریس می کرد. کتابهای آسمانی را به مردم می آموخت و آنها را از اندرزهای خود بهره مند می ساخت، از این رو نام او را ادریس (که از واژه  درس گرفته شده) نهادند.

خداوند بعد از وفاتش، مقام ارجمندی در بهشت به او عنایت فرمود و او را از مواهب بهشتی بهره مند ساخت.

ادریس بسیار درباره عظمت خلقت می اندیشید و با خود می گفت:«این آسمانها، زمین، خلایق عظیم، خورشید، ماه، ستارگان، ابر، باران و سایر پدیده ها دارای پروردگاری است که آنها را تدبیر نموده و سامان می بخشد، بنابراین او را آن گونه که سزاوار پرستش است، پرستش کن.» (2)

 



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 20 تير 1392برچسب:قوم عاد,حضرت هود, :: 13:48 ::  نويسنده : امیرحسین

ناسپاسی قوم عاد

قبیله عاد در سرزمین احقاف1بین یمن و عمان، روزگاری متمادی در زندگی سرشار از خوشی و نعمت بسر می بردند. خدا نعمتهای فراوان و برکات زیادی به آنان عطا کرده بود، این قوم در آنجا قناتها حفر کردند، زمین را زراعت و باغهایی ایجا کردند و کاخهایی محکم بنا نمودند. یکی از نعمتهایی که این قوم از آن برخوردار بودند؛ اندامهایی نیرومند و هیکل هایی تنومند و مقاوم بود. خدا به این ملت نعمتهای فراوانی عطا کرده بود که کمتر قومی از آن برخوردار بود، ولی این مردم به مبدا آفرینش و بخشنده این نعمتها فکر نکردند تا او را بشناسند و به جای سپاس و حق شناسی خدای یگانه، تنها به این نتیجه رسیدند که بتهایی را انتخاب و آنها را معبود خویش قرار دهند. آنها در پیشگاه این خدایان تواضع می کردند و صورتهای خود را به خاک می ساییدند. هر گاه به نعمتی دست می یافتند، برای شکرگزاری نزد همین بتها می شتافتند و به هنگام گرفتاری و بیماری از همین موجودات بی جان استمداد و کمک می طلبیدند.

دیری نپایید که سنگدلی و رذایل اخلاقی نیز بر تیرگی بت پرستی آنها افزوده گشت، نیرومند ، ضعیف را ذلیل خود ساخت و بزرگ بر کوچک غضب کرد. خدا برای راهنمایی نیرومندان و حمایت از ضعیفان و زدودن تیرگی جهالت از روح مردم و پاکسازی نفوس و آگاهی قوم از حقایق جهان، اراده کرد پیغمبری از میان آنان بر ایشان برانگیزد که با زبان آنان سخن بگوید، با روش آنان برایشان حرف بزند، آنان را به سوی خدای یگانه راهنمایی نماید و به آنان بفهماند که عبادت بتها سفیهانه است و این نیز نمونه ای از رحم و لطف الهی به بندگانش بود.

هود که از نظر شرافت خانوادگی و محاسن اخلاق و حلم و بردباری در میان قوم خود ممتاز بود، برای رسالت از میان این قوم بت پرست برگزیده شد، تا امین رسالت و صاحب دعوت خدا باشد، شاید افکار گمراه آنان را به راه راست هدایت کند و فساد اخلاقی ایشان را بر طرف سازد.

هودعلیه السلام به وظیفه خود قیام کرد و برای رسالت خویش مهیا گشت و همانند دیگر صاحبان دعوت و شریعت، خود را به سلاح بلاغت، حلم و سعه صدر و پشتکار مسلح کرد. هود با عزمی که کوهها را منهدم و حلمی که جاهلین نادان را شکست می داد، بپا خواست و قیام کرد و به مخالفت با بتهایشان پرداخت و عبادتشان را بی فایده و از روی جهل و نادانی دانست.

هود علیه السلام به قوم خویش گفت: مردم! این سنگ هایی که تراشیده اید و آنها را عبادت می کنید و به آن پناه می برید چیست؟ ضرر و نفع این کار کدام است؟ این بتها که برای شما نفعی ندارند و فسادی را از شما بر طرف نمی سازند، این کار شما علامت کوته فکری و ضعف شان و شخصیت و غفلت شما است. برای شما خدایی است یکتا و شایسته پرستش و پروردگاری است لایق بندگی و خضوع و او همان کسی است که شما را بوجود آورده و روزی داده است، اوست که شما را آفریده و روزی شما را از این جهان می برد. اوست که در روی زمین به شما قدرت داده، زراعت شما را می رویاند و به شما کالبدی نیرومند برای فعالیت روی زمین عطا کرده است و گوسفندان و حیوانات را به شما ارزانی داشته و از عزت و شوکت بر خوردارتان ساخته است. به این خدا ایمان آورید و هوشیار باشید که چشم از حق نپوشید و با خدای یکتا، عناد و دشمنی نورزید که در این صورت ممکن است همان عذاب نوح متوجه شما گردد، هنوز از سرگذشت قوم نوح و عذابی که متوجه آنان شد زمان زیادی نگذشته و شما آن را بخاطر دارید!

 



ادامه مطلب ...


درباره وبلاگ


امیدوارم که مطالب وبلاگ من برای شمامفیدباشد. باآرزوی موفقیت برای شما
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان امام خامنه ای (همه چیز) و آدرس amirkazemi1.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 14
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 14
بازدید ماه : 1971
بازدید کل : 176061
تعداد مطالب : 784
تعداد نظرات : 12
تعداد آنلاین : 1

Alternative content